سایت خبری تحلیلی کیهان نوین

شاهزاده رضا پهلوی در مراسم اهدای جایزه «صراحت بیان»: مردم ایران نه تنها برای آزادی خود بلکه برای خاورمیانه‌ای در صلح می‌جنگند

شاهزاده رضا پهلوی شنبه ۱۱ نوامبر ۲۰۲۳ جایزه «صراحت بیان» را از سازمان «جمهوریخواهان لاگ کابین» دریافت کرد. آنچه می‌خوانید متن کامل سخنان وی در اینمراسم است که توسط کیهان نوین ترجمه شده و در اختیار خوانندگان قرار می‌گیرد.

On Saturday, November 11, 2023, Prince Reza Pahlavi received the “Frankness of Expression” award from the Log Cabin Republicans organization. What you are reading is the full text of his speech in this ceremony, which was translated by Kihan Navin and is available to the readers.

کیهان نوین: مردم ایران «واقعاً شایسته‌ی جایزه صراحت بیان هستند، زیرا نه تنها با صراحت از آزادی خود حرف می‌زنند، بلکه برای آن می‌جنگند.»
«چشم‌اندازی که من و هم‌میهنانم ارائه می‌دهیم، یک خاورمیانه‌ در صلح است. ما به این باور داریم که فراتر از موفقیت چشمگیر «پیمان ابراهیم» می‌بایست با پیمان کوروش به آینده‌ای روشن‌تر فکر کرد که در آن همه کشورهای آینده‌نگر منطقه بتوانند در کنار یکدیگر همزیستی داشته باشند و برای بهبود آن همکاری کنند.»
«ما آینده‌ای را تصور می‌کنیم که در آن ایرانی‌ها، اسرائیلی‌ها و اعراب‌ بتوانند در کنار هم زندگی کنند، نه تنها در صلح بلکه در رفاه؛ در یک ائتلاف داوطلبانه که جایگزین «محور مقاومت» رژیم شود.»
«اگر به این چشم‌انداز باور دارید، به شما می‌گویم که هم‌میهنان شجاع و با صراحت بیان من، شایسته‌ی پشتیبانی شما و حمایت ایالات متحده هستند. این رژیم باید با فشار حداکثری مواجه شود و مردم ایران شایسته‌ی حمایت حداکثری از آرمان‌های دموکراتیک خود هستند.»

اجازه دهید با سپاس از شما به خاطر سخنان محبت‌آمیز و قدردانی از اهدای جایز‌ه‌ی امسال صراحت بیان  به خودم شروع کنم. ضمن اینکه از دریافت این جایزه سپاسگزارم، امیدوارم لطف کرده و اجازه دهید که نه از طرف خودم بلکه از طرف میلیون‌ها هم‌میهن‌ام این جایزه را بپذیرم زیرا آنها هستند که با وجود رنج کشیدن تحت سرکوب شدید، حقیقتا صراحت بیان دارند آنهم به بهایی که کمتر کسی در غرب می‌تواند آنرا تصور کند.

امشب به ویژه به یاد جامعه دگرباشان جنسی ایران هستم که ۴۴ سال است مجبور به زندگی در هراس و سکوت بوده‌اند. در حالی که حقوق برابر برای همجنسگرایان در این کشور و در سراسر جهان، خوشبختانه، هم در قانون و هم در جامعه عادی شده است؛ اما در ایران چنین نیست. درواقع در ایران، عقربه‌های ساعت به عصر تاریکی برگردانده شده است.

در حکومت جمهوری اسلامی،  دگرباشان جنسی سنگسار شده، با جرثقیل‌ در ملاء عام به دار آویخته شده‌اند، در زندان‌ها مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، مجبور به انجام جراحی‌های تغییر جنسیت و سایر جنایات توصیف‌ناپذیر شده‌اند. آنچه جامعه دگرباشان در ایران با آن روبروست، صرفا تبعیض اجتماعی نیست بلکه سیاست هدفمند حکومت برای نابودی کامل آنهاست.

اما در ایران همیشه اینطور نبوده است. قبل از اینکه رژیم آخوندی در سال ۱۹۷۹ بر کشور ما مسلط شود، زنان و مردان همجنسگرا از آزادی های اجتماعی گسترده‌ای برخوردار بودند. امروز نیز من با افتخار در کنار جامعه دگرباشان جنسی ایران ایستاده‌ام و آنها باید بدانند که من همانطور که از حقوق هر ایرانی دیگری دفاع می‌کنم، مدافع حقوق آنها نیز هستم.

انقلاب اسلامی اما فقط برای جامعه دگرباشان جنسی یک جهش عظیم به عقب و به عصر تاریکی نبود.

جوامع مذهبی غیرمسلمان نیز با چنان محدودیت‌های حقوقی در ارتباط با آزادی‌های خود در قانون اساسی مواجه‌اند که فقط با قوانین نژادی نورنبرگ در دوران نازی قابل مقایسه است. پیروان آیین بهائیت از حضور در دانشگاه‌ها منع شده‌اند و مزار آنها بطور مرتب تخریب شده و مورد هتک حرمت قرار می‌گیرد. کسانی که به مسیحیت گرویده‌اند مجبور به تشکیل کلیساهای زیرزمینی که غیرقانونی است شده‌اند که در صورت کشف، زندانی یا حتی اعدام می‌شوند. جمعیت یهودیان ایران بیش از ۹۰ درصد کاهش یافته و این شهروندان از حق اساسیِ زندگی در کشور خود محروم شده‌اند. زرتشتیان، مسلمانان سنی، آتئیست‌ها و حتی مسلمانان شیعه که انحراف دینی این رژیم را قبول ندارند بطور سازمانیافته مورد پیگرد قرار می‌گیرند.

 

البته بیشترین قربانیان این رژیم زنان ایران بوده‌اند. قبل از انقلاب، زنان ایران- که پیش از زنان سوئیس حق رای داشتند- در سمت‌های بسیار مانند قضاوت، وزارت، مدیریت صنایع و مناصب نظامی خدمت می‌کردند. اما وقتی انقلابیون تهران را تصرف کردند،  علیه زنان فریاد سر دادند: «یا روسری یا توسری!» قوانین مترقی حمایت از خانواده که چندهمسری را ممنوع کرده، سن ازدواج را به ۱۸ سال رسانده، به زنان حق طلاق، حق حضانت فرزندان و برابری کامل اجتماعی را می‌داد، جزو نخستین قوانینی بودند که توسط این رژیم لغو شدند. زنان ایران تحت حکومت آپارتاید جنسیتی به شهروند درجه دو تبدیل شدند.

به همین دلیل است که سال گذشته بسیاری از شما از خیابان‌های شهرهای ایران فریاد جنبش «زن، زندگی، آزادی» را شنیدید.

اما چیزی که ممکن است با آن آشنایی نداشته باشید این است که این جنبش در کشور من چه ابعاد گسترده‌ای یافته است. وقتی پسران دانش‌آموز در مدارس با سر دادن شعار «زنان، زندگی، آزادی» از دختران دانش‌آموز حمایت کرده و مدیران مدارس را به چالش می‌کشیدند، دختران دانش‌آموز پاسخ می‌دادند: «مرد، میهن، آبادی!»

آنچه این روزها در ایران می‌گذرد، یک  حرکت صرفاً برای حفظ یا دست یافتن به حقوق یک قشر از جامعه نیست بلکه  یک جنبش ملی- یک انقلاب- است که ایرانیان را از هر قشری متحد کرده است.

هم‌میهنان من اگرچه هرگز دموکراسی واقعی را تجربه نکرده‌اند اما به بیداری سیاسی و پیشرفت قابل توجهی دست یافته‌اند. با وجود، و یا شاید اتفاقا به دلیل چهار دهه پر از درد، رنج، کمبود و حتی تحقیر، آنها متوجه شده‌اند که تنها زمانی که متحد باشند و به کمک یکدیگر برخیزند، می‌توانند خود را نجات دهند.

مردم ایران اعم از همجنسگرا و راستگرا، محافظه‌کار و لیبرال، مذهبی و سکولار، پادشاهی‌خواه و جمهوری‌خواه، روستایی و شهری، در مبارزه با رژیم جنایتکاری که ملت بزرگ ما را برای مدتی طولانی اشغال کرده، به عنوان یک ملت متحد گرد آمده‌اند.

آنها، خانم‌ها و آقایان، واقعاً شایسته‌ی جایزه صراحت بیان هستند، زیرا نه تنها با صراحت از آزادی خود حرف می‌زنند، بلکه برای آن می‌جنگند.

و از طرف آنهاست که باید از شما بخواهم- البته نه از کسانی که در اینجا حضور دارند- بلکه از کسانی که خیلی راحت در مورد موضوعات مورد علاقه موضع می‌گیرند و توئیتی پست می‌کنند و یا درباره خبرهای روزانه می‌نویسند، آیا در حمایت از مردم ایران نیز موضعی گرفته‌اید؟

من به ویژه از کسانی که خود را «پروگرسیو» [پیشرو/ مترقی] می نامند می‌پرسم: شما کجا بودید؟ وقتی ملتی برای برابری جنسیتی، حقوق کارگران، حقوق افراد با هر مذهبی، برای فرصت‌های اقتصادی، و برای  حمایت از حقوق دگرباشان جنسی مبارزه می‌کرد؟ زمانی که هم‌میهنان من در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) به خیابان‌ها آمدند و جان خود را به خطر انداختند تا شعار «اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما» را  سر دهند، شما کجا بودید؟!

سکوت بسیاری از آنها به راستی کرکننده بود.

متأسفانه، دولت فعلی [آمریکا] نیز جز همین سکوت واکنشی نداشته است. مطمئنا اقدامی هم صورت نگرفته. هم‌میهنان من از حمایت لفظی درباره «دموکراسی» و «حقوق بشر» خسته شده‌اند آنهم در حالی که شما برای کسانی که با گلوله جنگی به سر فرزندان آنها شلیک می‌کنند، پول نقد می‌فرستید درحالی که آنها در عمل برای دموکراسی و حقوق بشر می‌جنگند.

مردم ایران کسانی را که در تاریک‌ترین ساعات زندگی به آنها پشت کرده‌اند فراموش نخواهند کرد، اما از آنانکه در کنار آنها ایستادند و از آنها پشتیبانی کردند با مهر یاد خواهند کرد.

و دوستان من، ما اکنون در آستانه یک لحظه تاریخی هستیم.

مردم ایران با ادامه مبارزات‌شان برای آزادی و رهایی، بار دیگر به خیابان‌ها خواهند آمد. از همه شما می‌خواهم که برای آن آماده باشید زیرا در حالی که ما با هراس موشک‌پرانی حماس، خطر شکست «پیمان ابراهیم» و مرگ و ویرانی بیشتر در سراسر خاورمیانه روبرو هستیم، مردم ایران نه تنها برای رهایی خود مبارزه می‌کنند بلکه برای رهایی منطقه و جهان از چنگ این رژیم و آغاز دوره جدیدی از صلح می‌جنگند.

چشم‌اندازی که من و هم‌میهنانم ارائه می‌دهیم، یک خاورمیانه‌ در صلح است. ما به این باور داریم که فراتر از موفقیت چشمگیر «پیمان ابراهیم» می‌بایست با پیمان کوروش به آینده‌ای روشن‌تر فکر کرد که در آن همه کشورهای آینده‌نگر منطقه بتوانند در کنار یکدیگر همزیستی داشته باشند و برای بهبود آن همکاری کنند. ما آینده‌ای را تصور می‌کنیم که در آن حقوق اساسی انسانی همه شهروندان- صرف نظر از جنس و عقیده و گرایش جنسی آنها- رعایت شود. ما آینده‌ای را تصور می‌کنیم که در آن ایرانی‌ها، اسرائیلی‌ها و اعراب‌ بتوانند در کنار هم زندگی کنند، نه تنها در صلح بلکه در رفاه؛ در یک ائتلاف داوطلبانه که جایگزین «محور مقاومت» رژیم شود.

چرا که این، دوستان من، پیام دیرینه و ماندگار ملت ایران است. معرف ما کوروش کبیر است که یهودیان را از بابِل آزاد کرد و نه جنایتکاران بزرگ جمهوری اسلامی که به دنبال محو دولت یهود از روی نقشه هستند. ما با اولین اعلامیه حقوق بشر از بیش از دو هزار سال پیش تعریف شده‌ایم و نه توسط رژیم اشغالگر ملت بزرگ ما  به دنبال سرکوب در داخل و تهاجم در خارج است.

بنابراین من از شما می‌خواهم که درباره این چشم‌انداز تأمل کنید: خاورمیانه‌ای در صلح. و اگر به این چشم‌انداز باور دارید، به شما می‌گویم که هم‌میهنان شجاع و با صراحت بیان من، شایسته‌ی پشتیبانی شما و حمایت ایالات متحده هستند. این رژیم باید با فشار حداکثری مواجه شود و مردم ایران شایسته‌ی حمایت حداکثری از آرمان‌های دموکراتیک خود هستند.

باور دارم که مردم من در مبارزه تاریخی خود موفق و دوباره آزاد خواهند بود. وقتی آنها این کار را به سرانجام برسانند، می‌دانم که آنها این را نیز به یاد خواهند آورد که دوستان واقعی آنها چه کسانی بودند.

بنابراین، یکبار دیگر از شما جمهوریخواهان لاگ کابین به خاطر این افتخار و اقدام مهم شما تشکر می‌کنم.

کیهان نوین ققنوسی است که از خاکستر کیهان غصب شده توسط جمهوری اسلامی و فریاد آزادیخواهی ملت ایران متولد شده و با هدف مرتبط ساختن ایرانیان پراکنده در همه ی کشور ها و آگاه ساختن آنان از اوضاع و احوال و آنچه به ایران مربوط است، نفس می کشد.'