حامد محمدی- نوع تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی تغییر کرده و تشدید شده است. این فقط یک ادعا نیست. در بیانیه وزارت خارجه انگلیس که در آن شماری از مقامات ارشد جمهوری اسلامی به اتهام نقض حقوق بشر و دخالت در سرکوبها تحریم شدهاند نام کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی دیده میشود.
Hamed Mohammadi- The type of Western sanctions against the Islamic Republic has changed and intensified. This is not just a claim. In the statement of the British Foreign Ministry, in which a number of senior officials of the Islamic Republic have been sanctioned for violating human rights and being involved in repressions, the name of the commander of the ground forces of the Islamic Republic of Iran’s Army, Kyomarth Heydari, is seen.
به نظر میرسد غرب و متحدانش در منطقه اجرای «پلان B» را آغاز کردهاند. اگر روزی «گزینه نظامی» به عنوان راه حل جایگزین برای مهار تهدیدات جمهوری اسلامی به ویژه در زمینه هستهای مطرح میشد اما اکنون غرب میتواند روی خیزش مردم علیه جمهوری اسلامی و «تغییر رژیم» حساب باز کند. حسابی که منفعت مشترک مردم ایران و غربیها در آن است.
– در فضایی مسموم که مقامات سیاسی و لشکری مجبورند دائم میزان وفاداری خود را به نظام و خامنهای اثبات کنند حتا اگر مأموریت به ارتشیها برای سرکوب مردم اغراق باشد ولی کیومرث حیدری برای آنکه خیال «فرمانده کل قوا» را از وضعیت نیروهای تحت امرش راحت کند و از رقابت در چاکرمآبی عقب نماند، زیر تیغ تحریمها رفت.
-روزنامه «فرهیختگان» که زیر نظر علیاکبر ولایتی مشاور خامنهای منتشر میشود مینویسد اروپاییها اقداماتشان علیه سپاه و اقتصاد ایران را بیسر و صدا شروع کردند. این روزنامه پیشنهاد داده برای مقابله با این وضعیت «نهادهای امنیتی باید لیستی از لابیگران ایرانیتبار تهیه کرده و منافع سیاسی و شخصی آنها را تحت فشار متقابل قرار دهد. ضربات باید شامل تحریم وابستگان در دسترس این افراد شده و برخی حقوق شهروندی آنان مانند دسترسی به حسابهای بانکی و وام مسدود گردد. خود آنها نیز باید تحت فشارهای چندگانه قرار گیرند».
– در شرایطی که مذاکرات آژانس بینالمللی انرژی اتمی با مقامات رژیم به بنبست رسیده، برای جلوگیری از دسترسی رژیم تروریستها به تسلیحات هستهای، در دسترسترین گزینهی غرب، کمک به مردم ایران برای «تغییر رژیم» است. مأموریتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی، در داخل و خارج ایران از ظرفیت و توان ساختاری این تشکیلات فراتر رفته و همین پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است که آن را از پای درخواهد آورد.
اینکه یک مقام ارشد نظامی در ایران تحریم میشود اتفاق جدیدی نیست اما وزارت خارجه انگلیس در مورد اینکه چرا فرمانده نیروی زمینی ارتش را تحریم کرده توضیح میدهد که «حیدری علناً به دخالت خود و نیروهایش در سرکوب اعتراضات اعتراف کرده است.»
در همین بیانیه جیمز کلورلی وزیر خارجه بریتانیا میگوید «کسانی که تحریم شدهاند، عواملی هستند که اعدام میکنند و اراذل و اوباش را برای کتک زدن مردم به خیابانها میفرستند و تحریم آنها این پیام را میفرستد که راه گریزی نخواهند داشت.»
ادعای وزارت خارجه بریتانیا کاملاً درست است. حیدری اسفند ۱۳۹۹در مصاحبه با وبسایت دفتر رهبر جمهوری اسلامی ادعا (یا اعتراف) کرد که یکی از مأموریتهای نیروی زمینی ارتش (نزاجا) مربوط به «ناآرامیها» بوده است.
اثبات وفاداری به خامنهای کار دست ارتش میدهد
اگرچه در مورد دخالت ارتش در سرکوبها گزارشها بسیار ضد و نقیض است اما در فضایی مسموم که مقامات سیاسی و لشکری مجبورند دائم میزان وفاداری خود را به نظام و خامنهای اثبات کنند حتا اگر مأموریت به ارتشیها برای سرکوب مردم اغراق باشد، ولی کیومرث حیدری برای آنکه خیال «فرمانده کل قوا» را از وضعیت نیروهای تحت امرش راحت کند و از رقابت در چاکرمآبی عقب نماند، زیر تیغ تحریمها رفت.
در این میان اما بعید نیست تحریمهای مربوط به نقض حقوق بشر یا تحریمهای مربوط به پشتیبانی تسلیحاتی از روسیه در تجاوز به اوکراین، ارتش جمهوری اسلامی را بیش از اینها گرفتار کند.
بدبینی به داخل نظام رسوخ میکند
با تداوم وضعیت انقلابی در کشور، در خود نظام در نزدیکترین لایهها به مرکز اصلی قدرت اختلافات بیشتر علنی شده است. آنها نیز همدیگر را رصد میکنند که کدام مقام در جریان اعتراضات ساکت ماند و آنطور که باید پشت نظام نایستاد! در همین ارتباط اردشیر مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی در نطقی گفته «در اتفاقات اخیر برخی از مسئولان وسط لحاف خوابیدند و غلت نخوردند در حالی که این روزهاست که نظام نیاز دارد ما پشت و کنار آن بایستیم.»
به دنبال سرکوب شدید و وحشیانهی مردم به همراه بازداشتهای گسترده، اجرای حکم اعدام چند معترض جوان و قتلهای مشکوک فعالان میدانی و فشار بر خانوادههای جانباختگان امسال و سال گذشته، مدتی است تظاهرات ضدحکومتی در خیابانهای ایران فروکش کرده بدون اینکه به وضعیت انقلابی در کشور پایان داده باشد. از همین رو نیز دولتهای غربی که طی چهار ماه اخیر به این نتیجه رسیده بودند که آنچه در ایران اتفاق افتاده یک انقلاب است، اکنون نیز توجه دارند که حداقل خواستهی مردم، رفتن جمهوری اسلامی و «تغییر رژیم» است. این واقعیت در نطقهای شدید و صریح شماری از نمایندگان پارلمان اروپا در جریان نشستی که برای تصویب قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی برگزار شد کاملاً آشکار است.
«تغییر رژیم» یکی از گزینههای اصلی پلان B
به نظر میرسد غربی و متحدانش در منطقه اجرای «پلان B» را آغاز کردند. اگر روزی «گزینه نظامی» به عنوان راهحل جایگزین برای مهار تهدیدات جمهوری اسلامی به ویژه در زمینه هستهای بود اما اکنون غرب میتواند روی خیزش جمهوری اسلامی و «تغییر رژیم» حساب باز کند که منفعت مشترک مردم ایران و غربیهاست.
حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ادعا میکند اقدام پارلمان اروپا برای قرار دادن سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی «شو»، «نمایشی» و «غیرالزامآور» است. او حتا به نقل از جوزپ بورل گفت این اقدام «احساسات هیجانی» است. اما روزنامه «فرهیختگان» چاپ تهران که تیم مطبوعاتی علیاکبر ولایتی مشاور خامنهای آن را اداره میکنند مینویسد «در حالی که تبلیغ میشود تروریستی اعلام کردن سپاه توسط اروپا غیرالزامآور بوده است، اما بهنظر میرسد این اقدام نوعی فریبکاری برای انجام یک اقدام ضدایران و فرار از پاسخهای انتقامجویانه تهران است.»
«فرهیختگان» در تفسیر اوضاع مینویسد: «با تروریستی اعلام کردن سپاه توسط پارلمان اروپا هرچند دستوری به شرکتها و دولتهای اروپایی ابلاغ نشده، اما با اتکا به این اقدام، آنها میتوانند دست به اقدامات محدودکنندهای نهتنها علیه سپاه، بلکه دولت ایران و شرکای تجاریاش بزنند.»
فروپاشی ساختار نظامی موازی با فروپاشی اقتصادی
نه فقط اقدامات جمهوری اسلامی برای افزایش سطح غنیسازی اورانیوم، بلکه سرکوب اعتراضات و پشتیبانی از روسیه در جنگ اوکراین و گروگانگیری شهروندان خارجی تا حمله به کشتیها به نوعی مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. همزمان بیش از دو سوم اقتصاد ایران نیز در سلطه سپاه است. احتمالاً برآورد غربیها اینست که هرقدر تحریمهای سپاه پاسداران شدیدتر باشد، تأمین مالی طیف گستردهای از مأموریتهای سپاه محدودتر میشود. در این وضعیت، همزمان و موازی با روند فروپاشی اقتصادی رژیم، ساختار نظامی و امنیتی نظام هم بطور کنترل شده دچار فروپاشی خواهد شد.
وضعیتی شبیه «زمستان۵۷»
مشابه این وضعیت به نوعی در ساقط کردن حکومت پهلوی تکرار شده بود. یک سال قبل از انقلاب اسلامی در ایران، قرارداد کنسرسیوم نفت رو به پایان بود و شرکتهای نفتی به تجدید قرارداد خرید نفت از ایران تمایلی نشان نمیدادند. رضا تقیزاده در ایندیپندنت (فارسی) با اشاره به این «رفتار» مینویسد «رفتاری که شاه از آن به عنوان تهدید و باجخواهی شرکتهای نفتی یاد کرده بود. شاه به این نتیجه رسیده بود که آمریکاییها و بریتانیا به تلافی اقدامهای نفتی او در سال ۱۳۵۲ و افزایش قیمت نفت علیه او توطئه کردهاند.»
مطابق اسناد محرمانه آمریکا که از وضعیت اسناد طبقهبندیشده خارج شد، دولت کارتر در دیماه ۱۳۵۷ پذیرفت با پایان دادن به نظام پادشاهی و خنثی کردن ارتش در ایران مشکلی ندارد. در آن تاریخ، ژنرال آمریکایی در تهران در حال مذاکرات روزانه با فرماندهان ارشد ارتش بود و هنگام ترک تهران اطمینان داشت که ماموریت خود را با موفقیت به پایان برده است.
دست انگلیس کوتاه شد؟
حالا چهل و چهار سال بعد مقامات جمهوری اسلامی میگویند با اعدام علیرضا اکبری به انگلیس و مهرههای داخلی آن در ایران پیام فرستادهاند! بعد از این اعدام، وزیر خارجه بریتانیا به آمریکا و کانادا سفر کرد و در نهایت گفت اعدام «اکبری» بیپاسخ نخواهد ماند. بدیهی است انگلیس هرگز تأیید نمیکند اکبری «ابرجاسوس» آنها بوده اما روشن است که وی به عنوان معاون وزیر دفاع آنقدر ارزشمند بوده که با وجود ارتباطات نظامی و امنیتی که داشت برایش پاسپورت انگلیسی صادر شد! مقامات جمهوری اسلامی میگویند اطلاعاتی که اکبری درز داد مربوط به مسائل هستهای بود که به ترور محسن فخریزاده نیز منجر شد.
در همین ارتباط، نشریه «ساندی تلگراف» ۲۴ دیماه به نقل از یک مقام بریتانیایی نوشت، «به دنبال اعدام اکبری، لندن در حال بازنگری در حمایت خود از برجام است.» آیا بعد از اعدام علیرضا اکبری، دامنهی نظارت انگلیسیها بر فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی کم شده است؟!
این تصویری احتمالی از بنبست و تنگایی است که رژیم ایران در آن گیر افتاده است. اما چرا این تصویر به واقعیت نزدیک است؟ چون شیطان را وادار کرده تا نقاب از چهره بردارد و بار دیگر با صورت کریه خود ظاهر شود.
شیطان نقاب برداشت!
روزنامه «فرهیختگان» مینویسد برای مقابله با این وضعیت «نهادهای امنیتی ایران، باید لیستی از لابیگران ایرانیتبار تهیه کرده و منافع سیاسی و شخصی آنها را تحت فشار متقابل قرار دهند. ضربات باید شامل تحریم وابستگان در دسترس این افراد شده و برخی حقوق شهروندی آنان مانند دسترسی به حسابهای بانکی و وام مسدود گردد. خود آنها نیز باید تحت فشارهای چندگانه قرار گیرند.»
حتا در این گزارش تأکید شده «ایران باید در برخورد با پرونده اروپا، نظامی- امنیتی اقدام کند.» همه این تهدیدات و توصیههای به معنی این است که شیطان نقاب از مظلومنمایی و چهرهی ناهمخوانِ «دیپلماتیک» خود برداشته است.
اهرم اروپاییها برای فشار به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تقویت شده آنهم همزمان با اینکه رابرت مالی نماینده آمریکا در مذاکرات اتمی و از مدافعان سرسخت معامله اتمی با جمهوری اسلامی، میگوید با آغاز خیزش سراسری در ایران و سرکوب معترضان، واشنگتن دیگر به دنبال احیای برجام نیست. او اعلام کرد ایالات متحده آمریکا برای توقف صادرات نفت ایران به چین، فشارهای خود را علیه پکن نیز تشدید خواهد کرد.
در شرایطی که مذاکرات آژانس بینالمللی انرژی اتمی با مقامات رژیم به بنبست رسیده، برای جلوگیری از دسترسی رژیم تروریستها به تسلیحات هستهای، در دسترسترین گزینهی غرب، کمک به مردم ایران برای «تغییر رژیم» است. مأموریتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی، در داخل و خارج ایران از ظرفیت و توان ساختاری این تشکیلات فراتر رفته و همین پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است که آن را از پای درخواهد آورد.
It seems that the West and its allies in the region have started implementing “Plan B”. If one day the “military option” was proposed as an alternative solution to contain the threats of the Islamic Republic, especially in the nuclear field, but now the West can count on the uprising of the people against the Islamic Republic and “regime change”. An account in which the common interest of the people of Iran and Westerners is in it.
– In a toxic environment where the political and military authorities have to constantly prove their loyalty to the regime and Khamenei, even if the mission to the military to suppress the people is an exaggeration. And he did not lag behind the competition in Chakarmabi, he went under the knife of sanctions.
– The newspaper “Farahikhtegan” which is published under the supervision of Khamenei’s advisor Ali Akbar Velayati writes that the Europeans quietly started their actions against the IRGC and Iran’s economy. This newspaper suggested that in order to deal with this situation, “security institutions should prepare a list of Iranian lobbyists and put their political and personal interests under mutual pressure. The strikes should include sanctioning dependents available to these people and blocking some of their citizenship rights, such as access to bank accounts and loans. They must also be under multiple pressures.
– In a situation where the negotiations of the International Atomic Energy Agency with the regime authorities have reached a dead end, in order to prevent the terrorist regime’s access to nuclear weapons, the most available option of the West is to help the Iranian people for “regime change”. The missions of the Islamic Revolutionary Guard Corps, including political, economic, security and military, inside and outside of Iran have exceeded the capacity and structural strength of these organizations, and this is the Achilles heel of the Islamic Republic that will destroy it.
Sanctioning a senior military official in Iran is not a new thing, but the British Foreign Office explains why it sanctioned the commander of the army’s ground forces, saying that “Haidari has publicly admitted his involvement and his forces in suppressing the protests.”
In the same statement, British Foreign Minister James Cleverly said, “Those who are sanctioned are agents who execute executions and send thugs to the streets to beat people, and sanctioning them sends the message that there will be no escape.”
The claim of the British Foreign Office is absolutely correct. In an interview with the website of the Leader of the Islamic Republic of Iran, Heydari Esfand 2019 claimed (or admitted) that one of the missions of the Army Ground Forces (Najaja) was related to “unrests”.
Proving loyalty to Khamenei gives the army a job
Although the reports are very conflicting about the involvement of the army in the repressions, but in a toxic atmosphere where the political and military authorities have to constantly prove their loyalty to the regime and Khamenei, even if the mission to the army to suppress the people is an exaggeration, but Heydari’s contribution is because He wanted to relieve the “Commander of the Forces” of the situation of the forces under his command and did not lag behind in the competition in Chakramabi, he went under the knife of sanctions.
In the meantime, it is not unlikely that sanctions related to human rights violations or sanctions related to Russia’s arms support in the aggression against Ukraine will affect the Islamic Republic Army more than these.
Pessimism permeates the system
With the continuation of the revolutionary situation in the country, in the system itself, in the layers closest to the main power center, the differences have become more public. They also observe each other which official remained silent during the protests and did not stand behind the system as it should! In this connection, Ardeshir Motahari, a member of the Islamic Council, said in a speech, “In the recent events, some officials slept in the middle of the quilt and did not roll over, while these days the system needs us to stand behind it.”
Following the severe and brutal repression of the people along with extensive arrests, the execution of several young protesters and the suspicious murders of field activists and pressure on the families of the victims this year and last year, the anti-government demonstrations in the streets of Iran have subsided for some time without ending the revolutionary situation in the country. given For this reason, the Western governments, who had come to the conclusion during the last four months that what happened in Iran is a revolution, are now also aware that the minimum demand of the people is the departure of the Islamic Republic and “regime change”. This fact is clearly evident in the strong and frank speeches of a number of European Parliament representatives during the meeting that was held to approve the inclusion of the Islamic Revolutionary Guard Corps in the list of terrorist organizations.
“Regime change” is one of the main options of Plan B
It seems that the West and its allies in the region started implementing “Plan B”. If one day the “military option” was an alternative solution to contain the threats of the Islamic Republic, especially in the nuclear field, but now the West can count on the rise of the Islamic Republic and “regime change”, which is the common interest of the people of Iran and the West.
Hossein Amirabdollahian, the Minister of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, claims that the action of the European Parliament to include the IRGC in the list of terrorist organizations is “show”, “demonstration” and “non-binding”. He even quoted Josep Borrell as saying that this action is “emotional feelings”. However, the newspaper “Farahikhtegan” published in Tehran, which is managed by the press team of Ali Akbar Velayati, Khamenei’s advisor, writes, “While it is advertised that the declaration of the IRGC as a terrorist by Europe was not mandatory, it seems that this action is a kind of deception to carry out an anti-Iranian action and escape from Tehran’s retaliatory answers.”
Commenting on the situation, Farhikhtegan writes: “Although the European Parliament has declared the IRGC as a terrorist, no order has been sent to European companies and governments, but by relying on this action, they can take restrictive measures not only against the IRGC, but also against the Iranian government and its business partners. hit.”
The collapse of the military structure is parallel to the economic collapse
Not only the actions of the Islamic Republic to increase the level of uranium enrichment, but also the suppression of protests and support for Russia in the war in Ukraine and the hostage-taking of foreign citizens to attack ships are somehow related to the Islamic Revolutionary Guard Corps. At the same time, more than two-thirds of Iran’s economy is under the control of IRGC. Westerners probably estimate that the more severe the IRGC sanctions are, the more limited the financing of a wide range of IRGC missions will be. In this situation, at the same time and parallel to the economic collapse of the regime, the military and security structure of the regime will collapse in a controlled manner.