سایت خبری تحلیلی کیهان نوین
مردم افغانستان در گرداب خشونت

مردم افغانستان در گرداب خشونت

سال جدید را با بدترین حوادث ناامنی در ولایات کشور شروع کردیم. در آستانه سال نو قتل فرخنده در مرکز شهر کابل همه را حیرت زده کرد و از گسترش افکار و رفتارهای افراطی در جایی خبر داد که چهارده سال در آن ارزش های دموکراسی حاکم بوده و از حاکمیت قانون تبلیغ شده است.

hämta (2)کیهان نوین: میلیاردها دالر در سال های گذشته در زمینه فرهنگ سازی به مصرف رسید؛ اما دیدیم که آنهمه شعارها، حمایت ها و ریخت و پاش ها به اندازه یک دروغ هم تأثیرنگذاشتند. اگر کارکرد نهادهای فرهنگ ساز در کشور ذره ای مورد پذیرش جامعه قرار می گرفت، قتل فرخنده در روز روشن و در میان انبوه از جمعیت آنچنان بیرحمانه و غیر انسانی اتفاق نمی افتاد.

پس معلوم می شود که ما در گذشته تنها به ظواهر توجه کرده ایم و به رفتارهای نمایشی دلخوش کرده ایم؛ درحالی که فرهنگ باید از ظواهر عبور کرده و به درون انسان ها راه پیدا کند و با شخصیت افراد عجین شود و در رفتار و گفتار علنی و پنهانی آنها خودش را نشان دهد. چیزی که در قتل فرخنده اتفاق افتاد، هیچ شباهتی با آنچه که در چهارده سال گذشته برآن تأکید می شد، نداشت. نه سنخیتی با ارزش های حقوق بشری داشت و نه همسازی با قوانین کشوری. چیزی که دیده می شد، توحش بود و بیگانگی مطلق از انسانیت.

فجایعی که امروز در جای جای این سرزمین اتفاق می افتد، از ربودن سی ویک مسافر بیگناه تا سربریدن نیروهای امنیتی در بدخشان تا حمله خونین و هولناک انتحاری در ننگرهار و تا به شهادت رساندن جمعی زنان، کودکان و افراد ملکی در اثر کارگزاری ماین های کنار جاده و تا وقایع تکان دهنده و هر روزه در ولایت غزنی، همه از ناکامی فرهنگ دموکراسی و حقوق بشری در افغانستان حکایت دارد. ضعف بزرگ و جبران ناشدنی جامعه جهانی در افغانستان این بود که با همه چیز پروژه ای برخورد کرد. پروژه هایی که متأسفانه جز ترویج فساد و افزایش فاصله های طبقاتی و نهادینه سازی فرهنگ انجویی، فایده و دستاوردی برای مردم افغانستان نداشت.

به هرحال قضیه تنها به اینجا خلاصه نمی شود. اکنون معضل خشونت های فاجعه بار به نگرانی عمومی بدل شده است. این روزها هیچ کس در هیچ جای این کشور احساس امنیت نمی کنند. قربانی این خشونت ها تنها نیروهای امنیتی نیستند؛ بلکه عادی ترین افراد را نیز شامل می شوند. افرادی را که جز به تهیه لقمه نانی برای خانواده شان به چیزی دیگری فکر هم نکرده اند. در مقابل حکومت اما بازهم از صلح سخن می گوید و بازهم تلاش می کند این جنایت ها را به دوش خارجی ها بیندازد و شورشیان داخلی را از این گونه جنایات مبرا سازد. چیزی که هیچگاه مورد پذیرش مردم افغانستان قرار نگرفت. اما این که حکومت چرا همواره بر این امر اصرار می ورزد، شاید هم مسأله صلح سبب این همه سراسیمگی شده باشد و شاید هم پیوندهای قبیله ای و خونی با هراس افگنان سبب شود، تا جنایات آنها به خارجی ها نسبت داده شود؛ زیرا در صورت نسبت دادن این جنایات به هراس افگنان، این احتمال وجود دارد که کل اعضای قبیله بدنام شوند. چون در فرهنگ قبیله ای جرم و جنایت یک امر شخصی نیست که تنها به فرد مرتکب شونده محدود بماند؛ بلکه پیامد آن تمامی بستگان و اطرافیان او را در بر می گیرد. اگر چنین باشد، پس باید باور کنیم که صلح، امنیت و ثبات تا دهها سال دیگر نیز بر این کشور حاکم نخواهد شد. حکومت اگر می خواهد به منافع عمومی اهمیت قایل شود، باید واقعیت ها را پذیرفته و برمبنای آن تصمیم بگیرد. انکار واقعیت ها جز این که فرهنگ قبیلوی را در جامعه بارور سازد و سیاست های کلی را به بیراهه بکشاند، هیچ ثمره و نتیجه ای در پی نخواهد داشت.


کیهان نوین ققنوسی است که از خاکستر کیهان غصب شده توسط جمهوری اسلامی و فریاد آزادیخواهی ملت ایران متولد شده و با هدف مرتبط ساختن ایرانیان پراکنده در همه ی کشور ها و آگاه ساختن آنان از اوضاع و احوال و آنچه به ایران مربوط است، نفس می کشد.'