در نگاهش احساس پشيماني نبود، حتي وقتي که به جنايتش اعتراف کرده بود، يک قطره براي از دست دادن فرزندش نريخت، دائم با صحبتهاي ضد و نقيض ميخواست کارآگاهان پليس آگاهي تهران را فريب دهد اما جواب آزمايشگاه نشان ميداد که خون روي موتورسيکلتش متعلق به پسر 8 سالهاش است.
کیهان نوین: پسر قرباني “نويد” نام داشت که گلويش به دست پدرش گوش تا گوش بريده شده بود و در سکوت و بيکسي آنقدر دست و پا زده بود تا بميرد.
هيچکس نميدانست، غروب چهارشنبه هفدهم دي ماه اين پدر چگونه فرزند بيگناهش را در فضاي سبز حاشيه اتوبان تندگويان نزديک به پل صنيع خاني کشت و سپس سوار بر موتور سيکلت به خانه بازگشت و به همه گفت: “نويد” توسط افراد ناشناسي ربوده شده است.
جسد بيجان و غرق در خون “نويد” حدودا ساعت 20 همان شب توسط عوامل پليس راهور پيدا شد، ماموران که از ديدن اين جنايت شوکه شده بودند سريعا به همکاران خود در دايره جنايي پليس آگاهي و کلانتري مصطفي خميني اطلاع دادند.
با رسيدن نيروهاي انتظامي و عوامل اورژانس و کشف يک عدد چاقو کوتاه دسته چوبي بالاي سر جسد “نويد” مشخص شد که گلوي اين پسر در اوج بيرحمي بريده شده است که جسد براي بررسي دقيق به پزشکي قانوني فرستاده شد.
از همان لحظات اوليه وقوع اين جنيات ماموران سريعا پيگير کشف پرونده شدند و ابتدا سراغ خانواده مقتول رفتند که دريافتند پدر و مادر “نويد” به دليل اعتياد پدرش از يک ديگر جدا شدهاند و نگهداري از کودکشان (نويد) به پدرش داده شده بود.
مادر بزرگ “نويد” به ماموران گفت که پسرش را ديده که با نوهاش از خانه خارج شدند ولي فقط پسرش با لباس و موتورسيکلت(آپاچي) خوني برگشته است که پدر بيرحم در جواب مادرش بيان داشت که با افراد ناشناس که قصد دزديدن “نويد” را داشتند درگير شده و خونها به خاطر آن درگيري در خيابان نيلوفر است.
مادر بزرگ که با مرگ نوهاش بسيار اشک ميريخت ديگر تواني براي صحبت نداشت ولي باعث شد تا عوامل پليس آگاهي متوجه جنايت پدر معتاد شوند، لذا سريعا خون روي موتورسيکلت را به آزمايشگاه فرستادند و خودشان به دنبال ساير مستندات و مدارک رفتند.
بارو کردني نبود، اين پدر بيرحم بدون اينکه ذرهاي از مرگ فرزندش ناراحت شده باشد، دائم سعي در گمراه کردن ماموران داشت، تا اينکه در برابر مستندات به ناچار به آنچه کرده بود،اعتراف کرد.
پدر “نويد” که از سن 12 سالگي اعتياد به شيشه دارد،خودش را يک بيمار رواني معرفي کرد که به دليل جنون دست به چنين جنايتي زده است ولي ديري نگذشت که اين ادعا با نظر پزشک منتفي شد و اين پدر سنگدل ديگر راهي جز بيان حقيقت نداشت.
پدر بيرحم در اظهاراتي که تاکنون نوشته نشده است ، گفت: نويد تمام حرکات و رفتارهايش شبيه به مادرش بود و نميتوانستم او را تحمل کنم و چندين بار نيز همسرم سابقم را تهديد کرده بودم ،که نويد را فقط به خاطر اينکه شبيه به او ميباشد، خواهم کشت.
اين آخرين حرفهايي بود که پدر “نويد” زد و سپس به زندان رفت و پرونده وي هم اکنون در شعبه 101 دادگاه بخش آفتاب در حال رسيدگي است.