سایت خبری تحلیلی کیهان نوین

سپاه نهادی سرسپرده و نمادی از سیرت حقیقی خامنه ای

نیما نوروزی ، بخش نخست /

4CAA4FF6-79CE-445F-9594-EF3BAE24EEA1_w640_r1_s

 

 

پس از پایان جنگ ایران در مقابل عراق، عده ای از فرماندهان سپاه پاسداران ظاهرا اسلحه را زمین گذاشتند و به عرصه سیاست، مشاغل خدماتی، اجرایی، قانون گذاری و فرهنگی تحت عنوان روزنامه نگار، نویسنده، کارشناس، تحلیلگر و غیره روی آوردند. هنگامی که احمدی نژاد، رییس جمهور شد حتا تعدادی از اعضای کابینه اش را از میان فرماندهان سابق سپاه انتخاب کرد.

سپاه به مرور زمان علاوه بر عرصه نظامی، در کلیه عرصه های اقتصادی و سیاسی کشور دخیل شد و به ویژه دامنه حضور سپاه، در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، که خود سابقه ای در اين ارگان مخوف دارد حتی به کابينه دولت نهم توسعه داده شد: در دوره نخست چهار ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد، 14 عضو از کابينه 21 نفری دولت را فرماندهان سابق سپاه تشکيل می دادند. ضمنا، حدود 80 تن از فرماندهان سپاه از 290 کرسی مجلس را اشغال کرده اند. در شوراهای محلی و شهرداری ها، فرمانداری ها و استانداری ها و غیره نیز حضور اعضای سابق پاسداران چشم گیر است. علی لاريجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، قبلا عضو سپاه پاسداران بوده است.
سپاه در عرصه تروریسم، پرونده قطوری دارد و از جمله ده ها تن از اعضای اپوزیسیون را در خارج ترور کرده است. در سطح بین المللی به ویژه در خاورمیانه و آفریقا، حامی گروه های مذهبی تروریستی است.

610x2-590x392
سپاه پاسداران در عرصه اقتصادی نیز فعالیت های خویش را از طریق زیر مجموعه هایی هم چون شرکت ها و بازرگانی و غیره گسترش می دهد و بر بخش های مهم اقتصادی و منابع طبیعی کشور چنگ می اندازد. این نیروی مخوف نظامی، حتا در قاچاق اسلحه، مواد مخدر و بسیاری از اجناس قاچاق را وارد کشور می کند.
چندین سال است که علی خامنه ای، رهبر حکومت اسلامی بر خصوصی سازی تاکید می کند و «خصوصی سازی نیز یعنی واگذاری منابع و صنایع کشور» به سپاه پاسداران و شرکت زیر مجموعه آن است.
اخیرا حسن روحانی، ریییس پژوهشگری مجمع تشخیص مصلحت نظام، از دخالت بی حد و حصر سپاه در ارکان اقتصادی کشور، چنین گفته است: «تا به حال بخش خصوصی گرفتار بخش دولتی بود، ولی از این پس گرفتار بخش شبه نظامی و نظامی است.»
پس از سرنگونی حکومت پهلوی، گروه های مختلف مذهبی مسلح شدند و هر کدام تعرض خود را به جان و مال مردم و دستاوردهای انقلاب آغاز کردند. از سویی حکومت اسلامی جدید، به دلیل این که اعتماد چندانی به ارتش دست پرورده حکومت پهلوی نداشت باین فکر افتادند که گروه های پراکنده مذهبی را در هم ادغام کنند و یک نیروی وسیع که در خدمت سران حکومت اسلامی باشد به وجود آورند. با این افق و چشم انداز سپاه پاسداران تشکیل شد و وظیفه اصلی آن، سرکوب انقلاب و برپایی یک حکومت تروریستی اسلامی بود.
در سال 1357، با فرمان روح الله خمينی، عده ای از گروه های مذهبی، سپاه پاسداران را پايه ريزی نمودند. خمينی در دوم ارديبهشت 1358، طی فرمان به شورای انقلاب اسلامی رسما تاسيس اين ارگان مخوف و تروریستی را اعلام كردند. سپاه در دوران تشكيل، صرفا برای سرکوب مخالفین حکومت اسلامی در شهرها فعالیت داشت و در جنگ های حکومت اسلامی علیه مردم هم چون جنگ در کردستان، ترکمن صحرا، تبریز، خوزستان، سیستان و بلوچستان و غیره دوش به دوش ارتش شرکت داشت. دست این نیرو به حدی باز گذاشته شده است که حتا به هر خانه ای دلشان می خواست وارد می شدند. سپاه برای خودش زندان و بازجو و شکنجه گر دارد و جوخه های مرگ و اعدام آن نیز فعال هستند. از این رو، سپاه تاکنون خون انسان های بی شماری را در خیابان ها و زندان ها ریخته است.
نیروهای سپاه در میان جنگ و کشتار، وحشت و ترور، شکنجه و اعدام، به نیروهای حرفه ای آدم کشی تبدیل شده اند و در نقاطی چون كردستان، خوزستان و گنبد، برای مقابله با مردم آزادی خواه جنگ های هولناکی را راه انداختند. خصوصا در كردستان، هنگامی كه مردم حق طلب و انقلابی کردستان و سازمان هایشان در مقابل تهاجمات آدم کشان حکومت اسلامی مسلح شدند تا از جان و مال خود و هم چنین دستاوردهای انقلاب خود دفاع کنند، سپاه با تمام قدرت وارد این منطقه شد و هم زمان صادق خلخالی، نماینده تام اختیار خمینی، رهبر حکومت اسلامی که جنون آدم کشی داشت، همراه نیروهای سپاه وارد کردستان شد. آن ها هر کسی را از پیر و جوان به دام انداختند بلافاصله به جوخه های مرگ سپردند. از سوی دیگر، نیروهای سپاه از ارومیه به سردگی آخوند وحشی ملاحسنی راهی کردستان شدند و علاوه بر این که در شهر نقده جنگ ترک و کرد را راه انداختند، در شهرهای دیگر کردستان نیز دست به کشتار مردم و غارت اموال آن ها دست زدند. مردم قارنا و ایندرقاش را جمع کردند و مردان را به طور دسته جمعی تیرباران نمودند.
با آغاز جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران، بخشی از نیروهای سپاه پاسداران راهی جبهه های جنگ شدند. پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، سپاه علاه بر فعاليت های رزمی و چریکی و آموزشی در عرصه های مختلف اقتصادی هم چون سدسازی، راهسازی، پروژه های كشاورزی، توليد قطعات صنعتی و نظامی و هم چنین در عرصه های فرهنگی و سیاسی کشور نیز جایگاه فعالی کسب کرد.
در این مدت، بخشی از نیروهای زبده و حرفه ای سپاه در گروه های ترور سازمان دهی شدند و حتا برخی از آن ها را به خارج کشور فرستادند تا از یک سو، افرادی که در لیست ترورشان است شناسایی کنند و از سوی دیگر، در نهادها، رسانه ها و سازمان ها و احزاب ایرانی نفوذ کنند. جوخه های ترور سپاه، علاوه بر کشورهای همسایه ایران هم چون ترکیه، پاکستان و عراق که صدها تن از فعالین سیاسی مخالف حکومت اسلامی را ترور کرده اند، در کشورهای غرب نیز مانند فرانسه، سوئیس، آلمان، سوئد، اتریش، ایتالیا و غیره دست به ترور مخالفین حکومت زده اند.
سپاه پاسداران، هم چنین نیروهای بسیج را نیز در کنترل خود دارد که از جمله در کوچه و خیابان های کشور، به زن آزاری و افرادی که استانداردها و قوانین اسلامی را رعایت نمی کنند، دست می زند.
سپاه پاسداران، در مورد فعالیت های اقتصادی، سیاسی و نظامی خود، هیچ گزارشی به دولت و مجلس و غیره نمی دهد و مستقیما زیر نظر آیت الله خامنه ای، رهبر حکومت اسلامی فعالیت می کند. هیچ گزارش مالی درباره فعالیت های اقتصادی سپاه منتشر نمی شود و بودجه های کلانی نیز به آن تعلق می گیرد که کاملا محرمانه است. هر از چند گاهی در کمشکش جناح های درونی حکومت، آن هم به زیاده روی های سپاه در سطح کلی اشاره می شود.
بدین ترتیب، سپاه پاسداران، با هویت نظامی، تروریستی، جاسوسی، سیاسی و اقتصادی به یک قدرت بزرگی تبدیل شده که عملکردهایش با نیروهای متعارف نظامی و ارتش های جهان و حتا ارتش ایران، خوانایی ندارد.
سپاه در ساختن سناریوهای سیاه به حدی استاد است و آن قدر این سناریوهایش را در این سی سال تکراره کرده است که حتا در برخی مواقع خودی هایشان نیز ادعاهای فرماندهان سپاه را قبول ندارند. نصرالله ترابی، عضو فراکسیون خط امام مجلس که در مورد ادعای محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران مبنی بر «کشته شدن 20 نفر بسیجی در حوادث اخیر»، از او می پرسید: «با توجه به این آماری که می‌ گویند پس چرا ما هیچ مراسمی ندیدیم که برای آن ها بگیرند؟»
سپاه پاسداران، به عنوان یک اهرم سیاسی، وارد منازعات و معادلات سیاسی کشور شده است. بنابراین، نقش سپاه پاسداران در تحولات ایران و ساختار سیاسی کشور، از مسایل مهمی است که پرداختن به آن به ویژه نشان دادن نقش آن در سرکوب اعتراضات بر حق مردم جان به لب رسیده و آزادی خواه، حائز اهمیت است.
در شرایط حاضر یکی از پرسش‌های مهم در مورد ساختار قدرت در ایران می‌تواند چنین باشد: آیا رهبر جمهوری اسلامی که فرماندهی کل قوا و عزل و نصب فرماندهان سپاه را بر عهده دارد، از این نهاد برای پیشبرد برنامه‌هایش استفاده می‌کند، یا سپاه به چنان قدرتی دست یافته که تبعیتش از خامنه‌ای ظاهری و برای حفظ ساختار سیاسی موجود است؟

images rahbari119027[300]
پاسخ درست هر چه باشد، بر یک نکته می‌توان تاکید کرد؛ سپاه در ساختار کنونی به هیچ نهادی پاسخگو نیست، ضمن این که آنگونه که نشان داده می‌تواند در کار تمام نهادها دخالت و آنها را به تامین منافعش وادار کند. شاید به همین دلیل است که محمد خاتمی در ۲۷ تیرماه ۱۳۹۰ از “کسانی” سخن می‌گوید که «مدعی‌اند فلان نهاد که قدرت و سلاح و زور و امکانات بدون پاسخگویی دارد یا باندهای خاص باید تعیین کننده باشد.» او در دیدار با اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه شیراز ضمن تاکید مجدد بر شرط‌های پیشین خود برای شرکت در انتخابات از این که «قدرت‌های غیر سیاسی امنیتی و نظامی تعیین کننده باشند» انتقاد کرد.

 

 

یک نظر

  • خامنه ای = نائب امام زمان
    ولایت خامنه ای = همان ولایت رسول خداست
    وقتی این القاب میشنوی بیشتر از این نظام متنفر میشی
    سو استفاده از تعصبات و اعتقادات مردم بدترین و چندش آورترین نوع چپاوله

کیهان نوین ققنوسی است که از خاکستر کیهان غصب شده توسط جمهوری اسلامی و فریاد آزادیخواهی ملت ایران متولد شده و با هدف مرتبط ساختن ایرانیان پراکنده در همه ی کشور ها و آگاه ساختن آنان از اوضاع و احوال و آنچه به ایران مربوط است، نفس می کشد.'