«جواد ۹ شهریور نمرد، او را همان روزی کشتند که حکم سه بار اعدام دادند». این را یکی از نزدیکان جواد روحی، معترضی که ۹ شهریور در زندان جان باخت،
کیهان نوین :علیرغم نقض حکم اعدام جواد روحی در دیوان عالی کشور، بهگفتهٔ منبع رادیوفردا بازجویان او دست از تهدید برنداشتند و «بازجوی جواد به او گفته بود که از این زندان زنده بیرون نمیروی».
جواد روحی، بهنوشتهٔ وکیلش، مجید کاوه، در زندان جان باخت. او ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در اعتراضات «زن زندگی آزادی» در نوشهر در استان مازندران بازداشت شد و با اتهامات سنگین «افساد فیالارض، محاربه، ارتداد، مقابله با حکومت اسلامی و اهانت به رهبری» در شعبه اول دادگاه انقلاب ساری به سه بار اعدام و هفت سال و نیم زندان محکوم شد.
این حکم در دوم خرداد ۱۴۰۲ در شعبه نهم دیوان عالی کشور نقض و برای رسیدگی مجدد به دادگاه انقلاب تنکابن، بهعنوان شعبهٔ همعرض، ارجاع داده شد؛ دادگاهی که خود را برای رسیدگی به این پرونده «صالح» ندانست و بهگفتهٔ مجید کاوه، وکیل جواد روحی، در مصاحبهٔ ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ با روزنامهٔ شرق، «پرونده را به شعبهٔ یکِ دادگاه انقلاب شهرستان آمل ارجاع دادند که دادگاه مزبور نیز با نظر به صلاحیتنداشتن خود براى رسیدگى به پرونده، مجدداً پرونده را به شعبه اول دادگاه انقلاب سارى ارسال کرد. نهایتاً پرونده برای تعیین دادگاه صالح به شعبهٔ ٨ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران ارجاع شد».
پروندهٔ جواد روحی در شعبه ۸ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران همچنان بلاتکلیف ماند تا روز پنجشنبه ۹ شهریور که با جانباختن او در زندان این پرونده مختومه شد.
اما جواد روحی که بود و چگونه جان باخت؟
جواد روحی متولد ۱۵ مهر ۱۳۷۰ و فارغالتحصیل رشتهٔ حقوق بود. یکی از نزدیکانش به رادیوفردا گفته است که او ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ برای دیدار با همسر سابقش از آمل به نوشهر رفت و بعد از دو روز در ۳۰ شهریور همان سال بازداشت شد.
او به رادیوفردا گفته است که خانوادهٔ جواد روحی چهار ماه از او بیخبر بودند.
«مظلوم گیر آوردند. هر کاری خواستند با او کردند. جواد را وقتی کشتند که حکم سه بار اعدام دادند. جواد همان زمان مرد. با اینکه حکم بعداً نقض شد، اما جواد دیگر به حالت عادی برنگشت. فشار روحی و ضربهای که آن حکم و اتهامات وحشتناکی که به او نسبت دادند به او وارد کرد، وحشتناک بود. بازجو هم دست از سرش برنداشت. به او گفته بود که زنده از زندان بیرون نمیروی. همین هم شد. حتی جنازهاش را آزاد نکردند. با حضور خودشان، یعنی مأموران امنیتی، دفن شد.»
«کلمهٔ اعدام خیلی ترسناک است. فکر کنید سه بار اعدام. برای چی؟ هیچ سندی توی پرونده نبود. جز اعترافش چی داشتند؟ زیر شکنجه از او اعتراف گرفتند. بعد هم کیلویی حکم دادند. جواد ۹ شهریور نمرد، همان روز مرد که به او گفتند سه بار اعدام و بعد او و خانوادهاش را سرگردان کردند. سه ماه بود حکم نقض شده بود. آزادش نکردند. زیر سایهٔ همان حکم اول نگهش داشتند. فقط هم حکم نبود؛ آن همه تهدید بازجوها که گفته بودند اعدامت میکنیم، گفته بودند زنده بیرون نمیروی.»
حکم صادرشده برای جواد روحی در دیوان عالی کشور به صورت «ماهوی» نقض شده بود. براساس قوانین جمهوری اسلامی، آقای روحی میبایست تا رسیدگی مجدد به پرونده در شعبهای دیگر، از زندان آزاد میشد.
صالح نیکبخت، حقوقدان و وکیل دادگستری، به روزنامهٔ هممیهن گفته است که «براساس قوانین با توجه به اینکه حکم اولیهٔ او در دیوان عالی کشور نقض شده است، باید بازداشت موقت جواد به قرار خفیفتری تبدیل میشد. مدت زمان قرار بازداشت برای اتهام محاربه و… حداکثر باید چهار ماه باشد و بیش از این مدت قاضی نمیتواند قرار بازداشت موقت را تمدید کند مگر اینکه شرایط و اوضاع و احوال خاصی اقتضا کند که نباید مورد تفسیر موسّع قرار گیرد. وقتی دیوان عالی کشور حکمی را نقض کرده، مقتضی است که قرار بازداشت موقت را تغییر دهند و به تأمینات دیگری مانند وثیقه تبدیل کنند».
آقای نیکبخت درباره نقض حکم ماهوی نیز چنین توضیح داده است: «نقض اتهام در دیوان عالی کشور دو گونه است؛ نقض شکلی و نقض ماهوی. نقض شکلی به این معناست که از نظر رسیدگی به پرونده، مقررات و تشریفات دادرسی رعایت نشده است. در این حالت، تأمین کیفری معمولاً تغییر نمیکند. اما نقض ماهوی به این معناست که دیوان عالی کشور بهعنوان عالیترین مرجع قضایی تشخیص داده است که مثلاً اتهام وارده به فرد از نوع محاربه نیست و اصل اتهام را مورد انکار قرار میدهد و این به این معناست که ضروری است تأمینات کیفری تغییر یابد.»
یکی از نزدیکان جواد روحی به رادیوفردا گفته است که از زمان نقض حکم تا روزی که جواد جان باخت، خانواده و وکیل او به تمام مراجع و نهادهایی که میشناختند سر زدند و پیگیری کردند، اما با آزادی او مخالفت شد.
«بازجویان امنیتی نگذاشتند آزاد شود. او را خلاف قانون در زندان نگه داشتند درحالیکه همهٔ اتهامات او با نقض حکم از سوی دیوان عالی کشور رد شده بود. از اول باید محاکمه میشد. جواد را اینقدر نگه داشتند تا جانش را گرفتند.»
«حالا مدام در رسانههایشان میگویند که جواد سابقهٔ پنج بار تشنج داشته و بیمار بوده. سؤال ما این است که چرا آزادش نکردند؟ چرا با این وضعیت توی زندان نگهش داشتند؟ چقدر خانوادهاش رفتند، التماس کردند، مدارک پزشکیاش را بردند و گفتند که حال جواد خوب نیست. آنها را سر دواندند.گفتند جرم کرده و هنگام جرم قوهٔ تمیز داشته. حالا که جانش را گرفتند، میگویند بیمار روحی بوده و تشنج کرده. چی کار کردید که تشنج کرد؟»
براساس قوانین جمهوری اسلامی، مسئولیت سلامتی زندانیان بر عهدهٔ دستگاه قضایی و سازمان زندانهاست، با این حال مسئولان این نهادها همراه با نهادهای امنیتی، با مخفیکاری، جعل روایت و فشار بر خانوادههای زندانیان و جانباختگان، از هرگونه پاسخگویی و پذیرش مسئولیت در این موارد سر باز میزنند.