سایت خبری تحلیلی کیهان نوین

امیر طاهری درباره جمهوری اسلامی در ایران: تکرار ارائه تصویری جدید؟!

 «بچه قیری» دومین داستان عمو ریموس (راوی تخیلی قصه‌های آفریقایی- آمریکایی) است که در سال ١٨٨١ در ایالات متحده منتشر شد که در آن، روباه شرور، با عروسکی ساخته شده از قیر و سقز، خرگوش «بریر» را به دام می‌اندازد. قربانی هرچه بیشتر سعی مى‌کند خود را رها کند، بیشتر گرفتار چسبندگی قیر و سقز عروسک سیه‌چرده می‌شود.
“Tar Kid” is the second story of Uncle Remus (a fictional African-American storyteller) published in the United States in 1881, in which a wicked fox, with a doll made of tar and turpentine, a rabbit Traps Brier. The more the victim tries to free himself, the more he gets trapped by the stickiness of the black-eyed doll.

کیهان نوین: بیشتر سیاستمداران و روزنامه‌نگاران و چهره‌های اجتماعی آمریکایی و اروپایی که برای عادی کردن رابطه با جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند، سرنوشت‌ بدی یافتند و از عرصه‌ی حرفه‌ای خود کنار گذاشته شدند. رابرت مالی فقط یکی از آنهاست!
همچنین تقریباً همه افراد دوتابعیتی که در تهران به عنوان گروگان دستگير مى‌شوند، لابیگران، تسهیل‌گران، تحریم‌شکنان و مبلّغان جمهوری اسلامی هستند.

 

ابراهیم رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل / نیویورک / ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳ / رویترز

چندین رویداد در این اواخر باعث می شود که آدم به داستان هشدارآمیز «بچه قیری» بیشتر فکر کند.

چین در سال گذشته نقشه نهایی پروژه جهانی «یک کمربند یک جاده» را منتشر کرد و ایران را در آن کاملاً کنار گذاشت.

ماه گذشته، ترکمنستان طرح خود را برای یک خط اصلی انرژی با هدف انتقال نفت و گاز از آسیای مرکزی به اروپا از طریق دریای خزر، آذربایجان و ترکیه اعلام کرد. برنامه اولیه‌ای که پنج سال پیش انجام شد این بود که بجای اجتناب از جمهوری اسلامی، عبور خط لوله از ایران به ترکیه را ببینیم.

هفته گذشته، نوبت هند بود که نقشه خود را برای ارتباط زمینى و دریایی و با اروپا از طریق خلیج بمبئی، شبه‌جزیره عربستان و مدیترانه منتشر کند.

سرانجام، اکنون مسلم به نظر می‌ رسد که جو بایدن با ساختن یک «توافق هسته‌ای» جدید و معرفی آن به عنوان یک پیروزی دیپلماتیک بزرگ نزدیک به انتخابات ریاست‌ جمهورى سال آینده آمریکا، تمام امید خود را برای در آغوش گرفتن جمهوری اسلامی از دست داده است. رابرت مالی، شخصى که مسئول این طرح مهجور است، برکنار شده و با وجود سال‌ها فعالیت به عنوان یک عذرخواهی از تهران، اکنون مورد نفرت رسانه‌های داخلی کشور است.

مالی اولین شخصیتِ خمینی‌دوستِ غربی نیست که می بیند زندگی حرفه‌ای‌اش به دست «بچه قیری» در تهران ویران شده است.

رابرت مک فارلین که به عنوان معاون مشاور امنیت ملی رئیس جمهور رونالد ریگان خدمت می‌کرد نیز این قمار را کرد که با یک پاسپورت جعلی ایرلندی به تهران سفر کند و یک هواپیما پر از اسلحه غیرقانونی همراه وعده حتی بیشتر از آن را با خود به ایران ببرد. با این حال، جنگ قدرت در تهران، خنجر وی را آشکار کرد و به زندگی سیاسی او پایان داد بطوری که در افسردگی عمیق حتی اقدام به خودکشی کرد.

سرهنگ دوم الیور نورث، دستیار مک فارلین در برخورد با «بچه قیری» تهران، محاکمه، محکوم و روانه زندان شد. سومین عضو این گروه سه نفره، امیرام نیر، از موساد اسرائیل، کم مانده بود در یک حمله مرموز در مکزیک جان خود را از دست بدهد.

یکی دیگر از مدافعان برجسته اسرائیلی «عادی‌سازی» رابطه با تهران، دیوید کیمچه بود، که واقعاً معتقد بود حتی کمک به ایجاد حزب‌الله در لبنان برای سرکوب سازمان آزادیبخش فلسطین، اقدامی عاقلانه در صفحه شطرنج مرگبار منطقه است.

این «بچه قیری» چندین تن از بزرگان سیاسی فرانسوی را نیز به خود جذب کرد.

فیلیپ پونس که زمانی یکی از افراد کلیدی در سریال سیاسی ژاک شیراک بود، هنگامى که دخترش وکیل سفارت در پاریس بود، حتی مشاور جمهوری اسلامی ایران شد. نیازی به گفتن نیست که پونس به زودی متوجه شد که «بچه قیری» را نمی توان از جاى خود تکان داد و این بدان معنا بود که دوران سیاسی او نیز به پایان رسیده است.

گی ژورژى، دیپلمات برجسته فرانسوی، موضوع فواید روابط نزدیک با جمهوری اسلامی را به یک عامل پیروزی در نبرد ارتقاء داد و در نهایت به عنوان سفیر در تهران معرفی شد. جشن عشق وی نیز با «بچه قیری» زیاد طول نکشید. «دانشجویان پیرو امام» به سفارت فرانسه یورش بردند و ژورژى برای مدت کوتاهی گروگان گرفته شد.

اریک رولو، روزنامه‌‌نگار و دیپلمات فرانسوی یکی دیگر از چهره‌هایی است که آرزو داشت «بچه قیری» را در آغوش بکشد و در صورت تمایل او را از جای خود تکان دهد. اما دست آخر به او گفتند که اگر یکبار دیگر پا به تهران بگذارد به گروگان گرفته خواهد شد. از آنجا که پیش‌بینی‌های او در مورد میانه‌‌رو شدن جمهوری اسلامی نادرست بود، کار روزنامه‌ نگارى و دیپلماتیک وى نیز خواه ناخواه به پایان می‌رسید.

در بریتانیا، تعدادی از شخصیت‌های سیاسی، از جمله لرد لامونت، وزیر خزانه‌‌دارى سابق، تمام تلاش خود را برای تغییر وجهه جمهوری اسلامی انجام دادند اما ناکام ماندند. جرمی کوربین، رهبر سابق حزب کارگر، به مدت ١٣ سال برای تلویزیون رسمی دولتی جمهورى اسلامى کار می‌کرد، اما در نهایت، توسط رای‌دهندگان خود به عنوان کسی که در خدمت «بچه‌ قیری» است کنار گذاشته شد.

هیچ سیاستمدار بریتانیایی بیشتر از جک استراو به عنوان وزیر امور خارجه در زمان نخست وزیری تونی بلر، برای شیرین کردن وجهه تهران کوشش نکرد. به اعتقاد من، بیشتر به خاطر نیت خوبش بود تا سود شخصی. اما او زمانی که به دعوت حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی وقت، به همراه همسرش به ایران سفر کرد، به سختی از گروگان گرفته شدن نجات یافت.

این «بچه قیری» با همنوعان ایرانی خود نیز مهربان‌تر نبوده است. تقریباً همه افراد دوتابعیتی که در تهران به عنوان گروگان دستگیر مى‌شوند، لابیگران، تسهیل‌گران، تحریم‌شکنان و مبلّغان جمهوری اسلامی هستند. آنها در نهایت گروگان گرفته شدند، زیرا یک جناح رقیب درون نخبگان حاکم تهران به خاطر جانبداری از آن یکی «جناح اشتباه» از آنها رنجیده است.

البته این روزها برخی  سیاست‌گذاران و تحلیلگران اصرار دارند که «بچه قیری» تغییر کرده. آنها مدعی هستند «رفتار غیرقابل قبول» تهران در گذشته ناشی از ترس جناح افراطی خمینی بود که «طرف مقابل» یعنی کسانی که مدافع توافق با آمریکا هستند، ممکن است موفق شوند و از این دستاورد برای حذف افراطیون استفاده کنند. تندروها بر اساس این روایت، اکنون کنترل همه اهرم‌های قدرت را در دست دارند و دیگر واهمه‌اى ندارند که توسط «اصلاح‌‌طلبان» مرتبط با واشنگتن، جایگاه خود را از دست بدهند. بنابراین در آغوش کشیدن «بچه قیری» بازسازی‌شده ممکن است دیگر به اندازه چهار دهه گذشته خطرناک نباشد.

این پیام همچنین برای حدود ٨ میلیون ایرانی پراکنده در سراسر دنیا نیز ارسال شده که می‌ترسند بازگشت به خانه حتی برای تعطیلات، ممکن است آنها را به دام «بچه قیری» بیندازد.

چندی پیش، غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئیس کل دادگستری رژیم ایران از تبعیدیان ایرانی خواسته بود «هر وقت دوست دارید به وطن بیایید. در فرودگاه دستگیر نمی‌شوید. ما فقط برای چند روز گذرنامه‌‌تان را می‌گیریم، تحقیقات به عمل مى‌آوریم، اگر احتیاج به بررسی پیدا کنیم به سرعت انجام خواهد شد.»

پیام مشابهی از سوی ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی برای خارجیانى ارسال شده که مایل به سرمایه‌گذاری در ایران هستند. آزادی اخیر چندین گروگان خارجی ممکن است به این دعوت اعتبار بخشد. با این حال، در حال حاضر، چین، هند و روسیه، بدون ذکر اتحادیه اروپا و ژاپن، هنوز تمایلی به در آغوش کشیدن «بچه قیری» ندارند. رئیسی با شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک امیدوار بود به این نگرانی‌ها اشاره کند. «مظنونین همیشگی» که همواره کوشش داشتند تصویر «بچه قیری» را ملایم‌‌تر نمایش دهند، تریبونی آماده کردند تا او آهنگ جدیدش را بنوازد.

New Universe:

Most American and European politicians, journalists, and social figures who have tried to normalize relations with the Islamic Republic met a bad fate and were removed from their professional fields. Robert Mali is just one of them!
Also, almost all dual citizens who are taken hostage in Tehran are lobbyists, facilitators, sanctions breakers and missionaries of the Islamic Republic.

Several recent events make one think more about the cautionary tale of the “tar boy.”

Last year, China published the final map of the “One Belt One Road” global project, and completely left Iran out of it.

Last month, Turkmenistan announced plans for a major energy pipeline aimed at transporting oil and gas from Central Asia to Europe via the Caspian Sea, Azerbaijan and Turkey. The initial plan that was made five years ago was to see the pipeline pass from Iran to Turkey instead of avoiding the Islamic Republic.

Last week, it was India’s turn to publish its plan for land and sea connectivity with Europe through Bombay Bay, the Arabian Peninsula and the Mediterranean.

Finally, it now seems certain that Joe Biden has lost all hope of embracing the Islamic Republic by crafting a new “nuclear deal” and presenting it as a major diplomatic victory close to next year’s US presidential election. Is. Robert Mali, the person responsible for this derelict plan, has been fired and despite years of activity as an apologist for Tehran, is now hated by the country’s domestic media.

Mali is not the first Khomeini-loving western character to see his professional life destroyed by the “tar kid” in Tehran.

Robert McFarlane, who served as President Ronald Reagan’s deputy national security adviser, also took the gamble of traveling to Tehran with a fake Irish passport and taking a planeload of illegal weapons with the promise of even more. . However, the power struggle in Tehran exposed his dagger and ended his political life so that he even committed suicide in deep depression.

Lieutenant Colonel Oliver North, McFarlane’s assistant in dealing with Tehran’s “tar boy”, was tried, convicted and sent to prison. The third member of the trio, Amiram Nair, of Israel’s Mossad, nearly lost his life in a mysterious attack in Mexico.

Another prominent Israeli advocate of “normalizing” relations with Tehran was David Kimche, who genuinely believed that even helping create Hezbollah in Lebanon to suppress the Palestine Liberation Organization was a wise move on the region’s deadly chessboard.

This “tar boy” also attracted several French political leaders.

Philippe Ponce, who was once one of the key people in Jacques Chirac’s political series, even became an adviser to the Islamic Republic of Iran when his daughter was a lawyer at the embassy in Paris. Needless to say, Ponce soon realized that the “tar boy” could not be moved, which meant that his political career was over.

Guy Giorgi, a prominent French diplomat, promoted the issue of the benefits of close relations with the Islamic Republic to a factor of victory in the battle and was finally introduced as the ambassador in Tehran. His love celebration with “Bachhe Qiri” did not last long either. “Students following the Imam” attacked the French embassy and George was taken hostage for a short time.

Eric Rouleau, a French journalist and diplomat, is another figure who wished to hug the “bituminous child” and shake him from his place if he wanted to. But in the end, they told him that if he set foot in Tehran again, he would be taken hostage. Since his predictions about the moderation of the Islamic Republic were incorrect, his journalistic and diplomatic work was also coming to an end.

In Britain, a number of political figures, including Lord Lamont, the former Treasury Secretary, tried their best to change the image of the Islamic Republic but failed. Jeremy Corbyn, the former leader of the Labor Party, worked for the Islamic Republic’s official state television for 13 years, but was eventually dismissed by his constituents as someone who served the “tar boy”.

No British politician tried harder to sweeten Tehran’s image than Jack Straw as Foreign Secretary under Tony Blair. I believe it was more out of good intentions than personal gain. But when he traveled to Iran with his wife at the invitation of Hassan Rouhani, the president of the Islamic Republic at the time, he barely escaped being taken hostage.

This “tar kid” has not been kinder to his fellow Iranians either. Almost all the dual citizens who are arrested as hostages in Tehran are lobbyists, facilitators, sanctions breakers and missionaries of the Islamic Republic. They ended up being held hostage because a rival faction within Tehran’s ruling elite resented them for siding with the “wrong faction”.

Of course, these days, some policymakers and analysts insist that the “tar boy” has changed. They claim that Tehran’s “unacceptable behavior” in the past was caused by the fear of Khomeini’s extremist faction that the “opposite side”, that is, those who defend the agreement with America, may succeed and use this achievement to eliminate the extremists. According to this narrative, the hard-liners are now in control of all the levers of power and are no longer afraid of losing their position by the “reformers” associated with Washington. So embracing a rehabilitated “tar baby” may no longer be as dangerous as it was four decades ago.

This message has also been sent to about 8 million Iranians scattered around the world who are afraid that returning home, even for vacations, may trap them in the “tar kid” trap.

Not long ago, Gholamhossein Mohseni Ajei, the Chief Justice of the Iranian regime, asked Iranian exiles to “come home whenever you like.” You will not be arrested at the airport. We will only take your passport for a few days, we will conduct an investigation, if we find the need for an investigation, it will be done quickly.”

A similar message was sent by Ebrahim Raisi, the President of the Islamic Republic, to foreigners who wish to invest in Iran. The recent release of several foreign hostages may lend credence to this call. However, for now, China, India and Russia, not to mention the EU and Japan, are still unwilling to embrace the “tar baby”. By participating in the UN General Assembly meeting in New York, Raisi hoped to point out these concerns. The “usual suspects”, who always tried to show the image of “Bachhe Qiri” in a softer way, prepared a podium for him to play his new song.

کیهان نوین ققنوسی است که از خاکستر کیهان غصب شده توسط جمهوری اسلامی و فریاد آزادیخواهی ملت ایران متولد شده و با هدف مرتبط ساختن ایرانیان پراکنده در همه ی کشور ها و آگاه ساختن آنان از اوضاع و احوال و آنچه به ایران مربوط است، نفس می کشد.'