صبا کردافشاری زندانی سیاسی از ۱۸ اردیبهشت ماه سال جاری در اعتراض به افزایش فشار به خانواده اش و دیگر زندانیان سياسی و خواست آزادی مادرش دست به اعتصاب غذا زد .
کیهان نوین: لازم به ذکر است این زندانی سیاسی چندین بار در زندان دچار خونریزی معده شده و این اعتصاب غذا با توجه به مشکل گوارشی موجب نگرانی خانواده اش شده است.
صبا کردافشاری از مخالفین حجاب اجباری و زندانی سیاسی که در ۱۱ خردادماه سال ۹۸ بازداشت و و از سوی دادگاه شعبه ۳۶ انقلاب به ۲۴ سال زندان محکوم شد که پانزده سال آن اجرایی اعلام شد. نهایتا حکمش به هفت سال و نیم تقلیل پیدا کرد.
مادر این زندانی سیاسی راحله احمدی به دلیل اطلاعات رسانی در رابطه با وضعیت فرزندش به ۳۱ ماه زندان محکوم شد او هم اکنون در زندان اوین محبوس میباشد.
این زندانی سیاسی در تاریخ ۱۴ فرودین ماه سال جاری با قید وثیقه به مرخصی اعزام شد.
این زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین محبوس میباشد.
زندانیان سیاسی که صدای اعتراض جامعه هستند و دست از اعتراض به سیاستهای جمهوری اسلامی حتی در زندان دست برنداشته اند و با اعتصاب غذا دست به اعتراض میزنند واین مسئله بسیار میتواند سلامت جسمشان را به خطر بیاندازد بیاییم صدای زندانیان سیاسی باشیم .
امروز سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ماه در نامه ای به توضیح دلایل این اقدام پرداخته است. او در بخشی از این نامه می گوید “دختر ۲۳ سالهای که جوانیاش را به تباهی کشاندید، تمام زندگیاش را نابود کردید، دیگر باید از چه چیز واهمه داشته باشد؟ مزه تمام ظلمتان را چشیدم و لمس کردم! آیا چیز دیگری وجود دارد که باید شاهد آن باشم؟”. صبا کردافشاری پیشتر چندین بار دچار خونریزی معده شده و همین امر موجب افزایش نگرانی خانواده این فعال مدنی نسبت به وضعیت سلامتی او شده است.
صبا کردافشاری، فعال سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین در چهارمین روز اعتصاب غذا با نگارش نامه ای دلایل و ضرورت این اقدام را توضیح داده است.
متن کامل این نامه جهت انتشار در در ادامه می آید:
“در تاریخ ۱۱ مردادماه ۱۳۹۷ به دنبال بحرانها، رکود اقتصادی و به خطر افتادن وضع معیشت مردم در تجمع مسالمت آمیز اعتراض به گرانی شرکت کردم؛ اما از آنجا که حکومت جمهوری اسلامی در پی ۴۲ سال حکمرانی رویهای جز سرکوب نداشته و هیچگونه اعتراضی را تاب نمیآورد، تمامی معترضین را که من هم جزئی کوچک از آنها (از مردم) بودم که در دل خیابان حقوق سلب شدهشان را طلب میکردند، بازداشت کردند.
۳ ماه را بلاتکلیف در شکنجهگاه قرچک سپری کردم، سپس توسط قاضی محمد مقیسه به ۱ سال حبس محکوم شدم و به زندان اوین منتقل شدم. در اوین زندانیانی را دیدم که در مقابل ظلم و بی عدالتی سکوت نکردند و جسورانه و آزادانه مطالباتشان را فریاد زدند.
پس از آزادی چون صدای تعدادی از زندانیان سیاسی-عقیدتی را به گوش همگان رساندم؛ “من، تنها فریاد زدم، نه! من از فرورفتن تن زدم. صدایی بودم من، شکلی میانِ اشکال، و معنایی یافتم (احمد شاملو).” چون درباره وضعیت اسفناک شکنجهگاههای ایران از جمله قرچک صحبت کردم؛ از آنجا که نسبت به اعمال وحشیانهای چون اعدام و قطع عضو اعتراض کرده و تلاش کردم نشان دهم که زنان بردگان قرون وسطی نیستند و آنان نیز با مردان از حقوق برابر برخوردارند و دیگر عصر پدرسالاری به پایان رسیده است؛ چون خواستم که در قرن بیست و یکم مردم کشورم از حق آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی حجاب و آزادی حیات برخوردار باشند، در تاریخ ۱۱ خردادماه ۱۳۹۸ مجددا توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدم. این بار توسط قاضی ایمان افشاری به ۲۴ سال حبس محکوم شدم و برچسب فساد و فحشا بر پیشانیام چسبانده شد.
مادرم راحله احمدی، همچون دیگر مادران دادخواه، ناحقی و بیعدالتی را که در حق دختر ۲۱ سالهاش تاب نیاورد، سکوتش را شکست و اعتراضش را فریاد کشید. او نه تنها برای صبا بلکه برای تمام مردان و زنان مبارز راه آزادی خواهی اعتراض کرد؛ اما پاسخ این اعتراض و حقخواهی نیز بازداشت بود.
ما تنها حقوق اجتماعی و آزادیهای مدنیمان را که سالهاست محروم از آن هستیم، طلب کردیم. ولی حکومت نشان داد که پاسخ مطالبهگری پرداخت هزینههای گزاف است.
در تاریخ ۱۸ آذرماه ۱۳۹۹، مرا به بهانههای واهی به زندان قرچک ورامین تبعید کردند؛ مادر و دختر را در زندان به بند کشیدند و از یکدیگر جدا کردند. چه مادران و دختران، پدران و پسران و خانوادههایی که در تبعیدگاههای ایران گذران عمر میکنند. به دنبال تداوم اعمال غیرانسانی و موارد نقض حقوق بشر و تبعید و جداسازی من و مادرم از هم، شوکی عصبی به مادرم وارد شد که آسیب جدی به ستون فقراتش وارد آورد و باعث از کار افتادگی پای چپش شد.
تمام این اعمال فشارها کافی نبود که باز هم عرصه را بر ما تنگتر کردند و از امکان ملاقات زندان به زندان محروم هستیم. با وجود اینکه وضعیت مادرم خطرناک است اعزامهای درمانیاش را پیگیری نمیکنند و با آزادی مشروط و مرخصی که حق هر زندانی است، مخالفت میکنند. مزدبگیرانشان را با عناوین مختلف برای تهدید نزد ما میفرستند.
دختر ۲۳ سالهای که جوانیاش را به تباهی کشاندید، تمام زندگیاش را نابود کردید، دیگر باید از چه چیز واهمه داشته باشد؟! مزه تمام ظلمتان را چشیدم و لمس کردم! آیا چیز دیگری وجود دارد که باید شاهد آن باشم؟!
به آنچه بر من و دیگر زندانیان گذشته فکر میکنم؛ فکر میکنم و استوارتر از همیشه قدم برمیدارم.