داعش در افغانستان فعالیتهای مسلحانه و سربازگیری خود از میان مردم را آغاز کرده است اما آنچه که به باور من مانع نفوذ آنها حتی در میان گروههای تندرو این کشور میگردد، برخورد این گروه با بانوان مناطق تحت سیطره خلافت اسلامی به عنوان بردههای جنسی میباشد. بانوان آن سرزمین را یا به بردگی میگیرد و یا وادار به جهادالنکاح میسازد.
کیهان نوین: گزارشهای وادارسازی بانوان به جهادالنکاح در موصل و بهبردگیکشاندن و خرید و فروش زنان ایزدی در سوریه و عراق توسط داعش را حتما خواندهاید. گفته میشود همین اکنون هزارها بانو به عنوان بردههای جنسی در مناطق تحت سیطره خلافت اسلامی داعش خرید و فروش میگردند. برای گروههای تندرو اعراب استثمار جنسی بانوان و به بردگیکشاندن زنان سوری و عراقی شاید جذاب و دلانگیز و حتی یک امر نوستالژیک باشد و یاد و خاطرات برخورد امپراطوری امویها با بانوان خراسانزمین را در خاطرههای شان زنده نگهدارد اما این امر برای گروهها و افراد تندرو و افراطی افغانستان، یکی از موانع اصلی همکاری شان با گروه داعش خواهد بود.
چون موضوع ناموسداری در حوزه تمدنی ما یکی از حساسیتبرانگیزترین موضوعات است. مثلا داستان ضحاک ماردوش در شاهنامه فردوسی را بخوانید. در این داستان وقتی کندرو داستان فروپاشیدن کاخ و سرنگونی سلطنت ضحاک را برایش یادآوری میکند و میخواهد او را در برابر فریدون تحریک کند، هرچه برایش میگوید تحریک نمیشود. برای ضحاک میگوید کسی با گرز گاوسر در کاخ تو افراد را کشته است. جواب میشنود که اشکال ندارد. میگوید اسم تو را از تخت و کمر و کلاه پاک کرده است، میگوید اشکال ندارد. اما وقتی میگوید که فریدون دست در آغوش شهرناز و لب بر لبان عقیقفام ارنواز نهاده است، ضحاک تحریک میشود. فردوسی برافروختگی او را در حال شنیدن این خبر چنین توصیف میکند:
برآشفت ضحاک بر سان گرگ
شنید آن سخن کارزو کرد مرگ
آنچه را که این داستان میخواهد بگوید این است که برای ضحاک و سایر باشندگان این حوزه تمدنی، ناموس با اهمیتتر از وطن است. حب وطن نمیتواند شهروندان این سرزمین را به مقاومت علیه گروههای اشغالگر وادارد اما مساله ناموس و ناموسداری میتواند. گروههای تندرو افغانستان نیز از این امر مستثنی نیست. تفاوتهای محلی در پدیده بنیادگرایی را نباید دست کم گرفت. تندروان افغانستان اگرچه مشترکات فراوانی با داعش دارند اما بانوان افغانستان را “ننگ و ناموس این سرزمین” میپندارند و برخوردهایی کذایی با آنها را اهانت به خود و ننگ و ناموس خود تلقی میکنند.
میگویند در دوره جهاد افغانستان عربهای افغانسستان بحث فقهی را در پیشاور مطرح کردند مبنی بر اینکه آیا میتوان بانوان افغانستانی را اسیر گرفت و به بردگی کشاند یا خیر. گفته میشود در آن زمان، داکتر عبدالله عزام، معتدلترین چهره سرشناس میان جهادیهای عرب زبان، با درک حساسیت این موضوع حتی در میان گروههای تندرو جهادی، عواقب آن را به زیان جهاد خواند و در انتقاد از علمایی که با این کار موافق بودند گفت بر اساس سنتهای قبیله ای افغانستان، هر گاه زنی از یک قبیله به اسارت و کنیزی گرفته شود، تمام آن قبیله این عمل را توهین و تعرض به حیثیت خود می داند و کسانی که بیطرف یا حتی طرفدار مجاهدان هستند نیز به دفاع از حیثیت خود برخواهند خاست.
بنابراین، من فکر میکنم مهمترین مانع پیوستن گروههای افراطی و تندرو افغانستان به داعش، همین برخورد آنها با بانوان مناطق اشغالی شان میباشد. تندروان و افراطیون افغانستان میدانند که اگر داعش بر افغانستان تسلط یابد آنچه را که در عراق و سوریه انجام دادهاند در افغانستان نیز انجام خواهند داد. باید رسانههای افغانستان این واقعیت را تبلیغ بکنند که اگر داعش به افغانستان بیاید آنها بانوان اقلیتهای مذهبی و دینی کشور را به بردگی جنسی خواهند کشاند و مانند بانوان ایزدی خرید و فروش خواهند کرد و بانوان اهل سنت این سرزمین را وادار به جهادالنکاح خواهند ساخت.
باید برای گروههای تندرو کشور فهماند که از منظر داعش، فقط دو گروه وجود دارد: 1 – اهل سنت که باید بانوان شان به جهادالنکاح بپیوندند و این از نشانههای سنی بودن شان است؛ 2 – غیراهل سنت اعم از تشیع و سایر اقلیتهای دینی و مذهبی که باید بهبردگی جنسی کشانده شوند. من باور دارم اگر ما بتوانیم این واقعیت را به خوبی تبلیغ بکنیم، حتی افراطیترین آدمها هم علیه داعش خواهند ایستاد و جنگ خواهند کرد.