اسلامگرایان امروز در شیوه و سبک دولت داری بیش از شریعت و عقاید اسلامی- که در این موضوع ساکت هستند- تحت تاثیر کمونیسم بودهاند.
کیهان نوین: اسلامگرایان شیعه نظام باور و سبک زندگی خود را اسلام ناب محمدی مینامند و معتقدند که دارند دین محمدی را احیا میکنند. آنها هنگامی که کسی با باورهایشان مخالفت کند او را مخالف پیامبر و مرتد و کافر و زندیق معرفی می کنند. اما این ایدئولوژی در مبانی و ساختارهای خود هیچ ارتباطی با دینی که پیامبر اسلام در حدود ۱۴۰۰ سال قبل در حجاز عرضه کرد ندارد. اسلامگرایان امروز در شیوه و سبک دولتداری بیش از شریعت و عقاید اسلامی- که در این موضوع ساکت هستند- تحت تاثیر کمونیسم بودهاند. اسلامگرایان شیعهی خمینی گرا فقط این تاثیر را به شاخهی کوچکی از اسلامگرایی یعنی اسلامگرایی مجاهدین خلق ایران نسبت میدهند و آنها را التقاطی مینامند اما این التقاط و این تاثیر بسیار فراتر از مجاهدین خلق است و رگ وریشهی اسلامگرایی شیعه را در بر گرفته است.
این مدعا را با پنج میراث مشخص کمونیستها برای اسلامگرایان شیعه میتوان توضیح داد:
1. دشمنی با نظام سرمایهداری و آمریکا ستیزی
کمونیسم هویتش را از مخالفت با نظام سرمایه داری و مهم ترین دولت سرمایه داری (ایالات متحده) اخذ میکند. البته کمونیستها پس از به قدرت رسیدن، سرمایهداری دولتی و سرمایه داری سران حزبی و حلقات نزدیک به آنها را جایگزین نظام سرمایهداری کردند اما دشمنی آنها با سرمایهداری رقابتی و غیر دولتی پایان نیافت. حتی آن دولتهایی که مبارزه با سرمایهداری را کنار گذاشتهاند (مثل رژیم بعثی سوریه) دشمنی با ایالات متحده را حفظ کردهاند.
در فقه شیعه حتی یک کلمه در مبارزه یا ممنوعیت سرمایهداری یا دشمنی با ملتی که با نظام سرمایهداری زندگی میکنند وجود ندارد. حتی قبل از به قدرت رسیدن اسلامگرایان شیعه ادبیات ضد سرمایهداری در میان آنها بسیار ضعیف بود. اما در دوران رقابت با کمونیستها بر سر قدرت و بالاخص در دههی پنجاه، دشمنی آنها با نظام سرمایهداری و ایالات متحده هر روز افزایش یافت تا حدی که کمونیستها را نیز در این قلمرو پشت سر گذاشتند. امروز پس از حدود چهار دهه عمر جمهوری اسلامی و سرمایهدار شدن همهی رهبران آن، دیگر اغلب اعضای کاست حاکم با نظام سرمایه داری مخالفت نمیکند (گرچه گهگاه ریاکارانه به سرمایهداری ایالات متحده نیز بد و بیراه میگویند) اما دشمنی با ایالات متحده به بخشی لاینفک از ادبیات حکومت تبدیل شده است.
2. دشمنی با یهود و اسرائیل
کمونیستها ایدهی دولت یهود را ملیگرایی بورژوا و دولت محقق شدهی اسرائیل را پایگاه استعمار بریتانیا و ایالات متحده در منطقه میدانسته و میدانند و از این جهت نمیتوانند موجودیت دولت اسرائیل را پذیرا باشند. آنها شاید در دورههایی با این دولت به دلیل وجود حزب کارگر قدرتمند در آن یا مبادلات اقتصادی کنار آمده باشند اما همیشه با این نظام مشکل داشتهاند. اسلامگرایان شیعه آن پیوند سوسیالیستی را نیز نداشته و بیش از کمونیستهای روس و اروپای شرقی از یهودیان متنفر بودهاند. از همین جهت در نفی موجودیت اسرائیل تردیدی به خود راه ندادهاند. از خود بپرسید که آیا کسی میتواند با شهروندان اسرائیلی حدی از همدلی داشته باشد و در میان کمونیستها جای قابل قبولی داشته باشد. این امر برای اسلامگرایان غیر ممکن به نظر میآید. نگرش ضد یهود نیز همیشه در میان کمونیستهای روسی قوت داشته است.
اسلامگرایان شیعه این سنت کمونیستی روسی را با همهی ابعاد آن به خوبی برگرفتهاند.
3. تقدم توزیع ثروت بر تولید آن
کمونیسم متمرکز است بر توزیع ثروت موجود و نه تولید ثروت. از این جهت کمونیستها همیشه خواستهاند ثروت را از ثروتمندان گرفته و در میان فقرا توزیع کنند. در تعالیم مارکس و انگلس و لنین و مائو چیزی در باب روشهای خلاقانه برای تولید ثروت بیشتر در جامعه وجود ندارد بلکه بحث این است که چگونه ثروت موجود به طور ناعادلانه تجمع یافته و چگونه میتوان این بیعدالتی مفروض را از میان برد.
4. آزادی بورژوایی
آزادی و حق انتخاب برای کمونیستها کالاهایی بورژوایی هستند که فقرا بدان دسترسی ندارند. البته کمونیستها خواهان آزادی برای خود هستند چون خود را حق مطلق میدانند. هرچه فقرا (و بیش از همه، نمایندگان آنها) بدان دسترسی ندارند در این مکتب ضد ارزش تلقی میشود. اسلامگرایان به این سخن یاوه وجه دینی بخشیدند. به همین ترتیب بود که آزادی پوشش و آزادی افکار و آزادی انتخاب سبک زندگی به مطالبات مردم بالای شهر تهران تبدیل شد تا بسیج و لباس شخصیها (به عنوان نمایندگان طبقات فقیر) آنها را سرکوب کنند.
بنا به این نوع نگاه آزادی پوشش و آرایش (تا حد اپیلاسیون)، سخن گفتن زن و مرد، کار کردن زن در کنار مرد و امثال اینها در ایران همه به طبقات بورژوا تعلق داشته است و از این جهت فقرای بسیجی و سپاهی حق دارند این نوع آزادیها را سرکوب کنند. محدود کردن این نوع آزادیها هیچ ربطی به شریعت ندارد و صرفا انتقام کشی لشکر سازماندهی شدهی اوباش (برگرفته شده از میان بیکاران و طبقات کم درآمد) از طبقات مرفهتر جامعه است. چرا آرایش ممنوع است؟ چون به تصور آنها فقط آنها که پولدارند میتوانند زیبا باشند و زیبا بپوشند و در خانههای زیبا زندگی کنند.
چرا موسیقی شاد ممنوع است؟ چون فقط به تصور کمونیستها و اسلامگرایان آنها که درآمد و ثروت دارند میتوانند خوش باشند و برای زهر کردن خوشی به آنها باید آهنگهای شاد را ممنوع کرد و آهنگ شاد از تلویزیون و رادیو پخش نکرد. چرا لباس، و موسیقی و فیلم و هر آنچه غربی است ممنوع و زشت است؟ چون به تصور آنها طبقات مرفه از آنها استفاده می کنند.
این سخنان و ایدهها در سال ۱۳۵۷ شاید اندک ربطی با واقعیت داشت اما امروز از دو جهت فریب دهنده است. اول آن که طبقات مرفه امروز همانها هستند که حکومت را دست دارند و در واقع این سخنان دعوای درونی بخشی از حکومت علیه بخشی دیگر است و نه دعوای اسلام و غرب. نکتهی دوم آن که امروز واردات به کشور به گونهای است که کالای غربی تولید چین سراسر دنیا را فرا گرفته و همه از فقیر و میانه و ثروتمند این کالاها را مصرف میکنند. بدین ترتیب نظام امنیتی ساخته و پرداخته شده برای سرکوب اهل فرهنگ و رسانهها عینا نسخه برداری از نظام کمونیستی است که البته با زرورق اخلاق عمومی و دین به مردم فروخته میشود.
5. نظریهی توطئه
کمونیستها قهرمان نظریهی توطئه بودند و همهی مشکلات را بر گردن امپریالیسم آمریکا میانداختند. اسلامگرایان این پرچم را در ایران از کمونیستها گرفتند و آن را همیشه برافراشته نگاه میدارند. بر اساس همین نظریه، حقوق بشر ساخته و پرداختهی امپریالیسم و صهیونیسم شناخته میشد. چون کمونیسم و اسلامگرایی با به دست گرفتن قدرت خود به خود جامعهی آرمانی ایجاد میکند بنا بر این همهی مشکلات را باید به گردن امپریالیسم انداخت.
موثر و کارآمد
از پنج میراث فوق تنها دشمنی با یهود پس زمینههایی در فرهنگ و نظام عقیدتی مسلمانان داشت. چهار میراث دیگر اصولا جایی در تعالیم و فقه روحانیت شیعه نداشت و اسلامگرایانی که می خواستند در کسب قدرت از کمونیستها عقب نمانند آنها را نصبالعین خود قرار دادند چون در دهههای شصت و هفتاد میلادی این امور مد روز عالم سیاست بود. اسلامگرایانی که به این مهملات باور نداشتند وقتی به قدرت رسیدند دیدند که این ابزارها چقدر برای سرکوب عمومی و کنترل افکار عمومی موثر هستند و با استفاده از آنها به خوبی میتوان مردم محروم و فقیر را علیه غرب مرفه تحریک و بر آنها حکم کرد.
برای پیشبرد فرایند دمکراتیزاسیون و آزادیسازی اقتصاد و فرهنگ و جامعه چارهای به جز مقابله و زدودن میراث کمونیسم که امروز به مبانی و دارایی اسلامگرایان تبدیل شده نیست. اسلامگرایان این میراث را به دین و خدا و وحی نسبت می دهند تا آن را محفوظ بدارند اما چنان که نشان داده شد اینها ابزار تحکیم حکومت اسلامگرایان بودهاند و نه میراث اسلامی.