سایت خبری تحلیلی کیهان نوین
فساد مهلک تر از بحران اقتصادی است  (شاهین فاطمی)

فساد مهلک تر از بحران اقتصادی است (شاهین فاطمی)

هر زمان که در گوشه ای از جهان آزاد شهروندان کشوری در اعتراض به برنامه های ریاضت اقتصادی دولتهایشان، ویا دیگر مسائل اقتصادی، دست به اعتراض میزنند،درجمهوری اسلامی این خبر با آب وتاب بزرگنمایی میشود.

 

download (3)رژیم سعی میکند تلویحاً به ملت ایران چنین وانمود کند که آسمان همه جا همین رنگ است. اما مردم ایران سال هاست دست این رژیم را خوانده اند و هرچه از ماشین دروغ سازی صداوسیما ببینند و بشنوند دقیقاً خلاف آن را باور می کنند. یکبار طی سی وپنج سال عمر این نظام در تابستان هشتادوهشت مردم ایران اندک فرصتی یافتندتا آزادانه اظهار نظر کنند و دیدیم با چگونه واکنش وحشیانه ای روبرو شدند. معترضان به تقلب انتخاباتی “خس و خاشاک” نام گرفتند و اعتراض آرامشان “فتنه” خوانده شد. اکنون، پس از پنج سال،از چند هفته پیش و برای نخستین بار، ویدیوی اقرار فرمانده سپاه پاسداران در دخالت وسرکوب بی رحمانه آن حرکت مردمی به همت شیر پاک خورده ای دراینترنت برای ملت ایران وجهانیان به تماشا گذارده شده است.
بی گمان بحران اقتصاد جهانیً جدی است اماشادی سران رژیم از این بحران بی مورد است. زیراهر چه این بحران شدید تر شود نه تنها دردی از درد های بی درمان جمهوری اسلامی علاج نخواهد کرد و سودی نصیب رژیم نخواهد شد، بلکه برعکس چنانچه این رکود دراروپا به یک رکود ممتد(دیفلیشن) تبدیل شود، این حضرات درجمهوری اسلامی هستند که در پی سقوط شدید تقاضا و بهای نفت، به نان شب محتاج خواهند شد. اقتصاد ایران را طی سی وپنج سال گذشته آنچنان وابسته و متوسل به صادرات نفت نموده اند که اگر این منبع آسیب پذیر درآمد روزی کاملا بسته شود، سران و عوامل نظام، به دست مردم ایران، به سرنوشتی دچار خواهند شد که عاقبت شوم صدام و مبارک، بن علی وقذافی در برابر آن رنگ خواهد باخت.

بحران اقتصادی درغرب

بحران اقتصادی اروپا و آمریکا درحالی که متقابلاً بر هم تأثیر می گذارند، از دو نوع گوناگون هستند و نباید آن دو را با یکدیگر اشتباه گرفت. همانطور که می بینیم تمام نمودارهای بورس در آمریکا نه تنها به حالت قبل از بحران بازگشته اند بلکه هرگز تااین حدبالا نبوده اند. اما این بدان معنی نیست که آمریکا گرفتار پاره ای مسائل اقتصادی نیست. مشکل آمریکا نرخ بیکاری بی سابقه در آن کشور است. در حالی که طی نیم قرن گذشته به ندرت نرخ بیکاری در امریکااز پنج درصدتجاوز کرده بود. طی چند سال اخیر دولت اوباما نتوانسته است بر این مسأله فائق آید و هنوز نرخ بیکاری بیش از هفت درصد است. این عامل مهم اقتصادی در تعیین سرنوشت دولت های آن کشور بسیار مؤثر بوده است. به عنوان نمونه بوش( پدر) پس از موفقیت در جنگ اول با عراق وآزاد سازی کویت از محبوبیتی در حدود هفتاد درصد برخوردار بود و کسی فکر نمی کرد در دور دوم مبارزات انتخاباتی با شکست رو به رو شود. اما همانگونه که مشاهده کردیم آقای کلینتون که شخصیتی گمنام و تنها فرماندار یک ایالت کوچک جنوبی به نام آرکانزاس بود، با استفاده از شعار «مشکل اقتصاد است، احمق!» و یا «اقتصاد مهم است، نادان!»، توانست جرج بوش اول را شکست دهد. این بار هم اگر اوضاع به این منوال پیش رود و نرخ بیکاری همچنان در سطوح بالا باقی بماند امکان بُرد برای دمکرات ها در انتخابات میان دوره ای پائیز بسیار اندک خواهد بود. بنابراین مسأله آمریکا مسأله بیکاری و کمبود سرمایه گذاری است. شرکت های بزرگ انباشته اند از نقدینگی، اما چون از آینده اقتصادی امریکا اطمینان کافی ندارند تاکنون از سرمایه گذاری امتناع ورزیده اند و در نتیجه عدم سرمایه گذاری بر موج بیکاری افزوده شده است.

آنچه که مسأله آمریکا را مشکل کرده است بیشتر به سیاست و مسائل سیاسی مربوط می شود تا ضعف اقتصادی آن کشور. امروز آمریکا از دوگانگیِ حکومتی رنج می برد، یعنی در حالی که کاخ سفید و سنا در اختیار دمکرات ها است، کنگره یا مجلس عوام در اختیار جمهوری خواهان قرار داد که در انتخابات میان دوره ای اکثریت را به دست آوردند و این دوگانگی در تصمیم گیری ها در سطوح بالا احتمالاً تا ماه نوامبر سال آینده و یا اوایل ژانویه دوهزارو پانزده ادامه خواهد داشت. علائمی از بازگشت به تفاهم میان دو حزب که هردو خود را برای انتخابات آینده آماده می کنند به چشم نمی خورد، از این رو می توان گفت که مشکل اقتصادی آمریکا بیشتر سیاسی است تا بنیادی.

در اروپا مسأله از نوع دیگری است و بسیار جدی تر و عبور از آن مشکلتر به نظر می رسد. دلیل اصلی بحران اروپا را باید در کمبود و نقصان ساختاری پول یورو و معاهده ماستریخت جستجو کرد. در واقع اروپایی ها سعی کردند برای ایجاد اتحاد کامل میان کشورهای عضو اتحادیه با ایجاد پول مشترک زودتر و با یک میانبر نسنجیده مسیری را طی کنند که در آمریکا بیش از صدوپنجاه سال زمان برده بود. داشتن بانک مرکزی و سیاست پولی مشترک برای هفده کشوراروپایی در مدتی به این کوتاهی باعث شد که آن ها نتوانند همگام با پول مشترک و بانک مرکزی مشترک دستگاه های اجرایی کشورهای عضو را نیز هماهنگ و مرتبط کنند. در آمریکا از زمان شروع تلاش برای ایجاد ممالک متحده تا زمانی که به بازار و پول مشترک رسیدند بیش از یکصدو پنجاه سال زمان لازم بود. در اروپا سعی کردند به دلایل سیاسی و استراتژیک پس از سقوط امپراطوری کمونیستی این امر را در ظرف کمتر از ده سال به انجام برسانند. در هر صورت آنچه در گذشته انجام شد قابل تغییر نیست، اما امروز اروپا با مشکل بزرگی رو به رو است. اکثر کشورهای اروپایی طی بیست سال گذشته هر سال بودجه های نامتوازن داشته اند و اکنون این بدهی ها به جایی رسیده که اعتبار بازپرداخت پاره ای از این حکومت ها مورد سؤال قرار گرفته است.

راهی که می تواند مسأله را حل کند در دست بانک مرکزی اروپا است. این بانک می تواند با خرید اوراق بدهی کشورهای اسپانیا و ایتالیا از فشار بازار ها بکاهد و نرخ بهره پرداختی آن ها را که توانایی پرداخت ندارند ولی ناچار به پرداخت آن هستند را به صورت قابل ملاحظه ای تقلیل دهد. اما اشکال کار در این است که اساسنامه بانک مرکزی اروپا چنین اجازه ای به بانک نمی دهد، مخصوصاً مجلس آلمان و پاره ای از کشورهای اروپایی با این سیاست مخالفت می ورزند. بنابراین تا زمان نوشتن این یادداشت هنوز کسی نتوانسته است راه حل قابل اجرایی برای مسأله اروپا ارائه دهد. اما مسلماً برخلاف آنچه در تهران ادعا می شود جهان غرب اجازه نخواهد داد که اروپا و پول یورو آسیب غیر قابل جبران نصیبشان شود.

فروپاشی ناشی ازفساد درایران

آنچه در ایران روی می دهد بحران اقتصادی نیست، بلکه آشفتگی و فروپاشی ناشی از فساد و عدم کفایت است. به هر بخشی از اقتصاد ایران که نظر افکنیم جز مشکلات روزافزون اثری از حیات اقتصادی دیده نمی شود. اکنون که فضاحت برنامه های رژیم به منتها درجه رسیده است، همه سعی می کنند گناهان را به گردن دیگری منتقل کنند و در این میان قرعه به نام احمدی نژاد افتاده است و این بار او را به عنوان مقصر اصلی معرفی میکنند. غافل از این که این نظام آلوده به فساد حتی یک روز هم نتوانسته است در مسیر منافع ملی ایران و بهبود شرایط زندگی مردم گامی بردارد . در سال های نخست به د لیل جنگ خانمانسوز مردم مجبور به تحمل عواقب فساد و ندانم کاری های حکومت اسلامیست شدند و اکنون که نزدیک به سه دهه از آن دوران می گذرد هنوز خرابی های خرمشهرو دیگر نقاط جنگزده مرمت نشده است وهر روز دامنه فقر و استیصال به بخش دیگری از جامعه منتقل می شود. تا زمانی که این نظام پا برجاست امید به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی داشتن جز خود فریبی و خیال پروری ثمره دیگری نخواهد داشت. امروز همه امیدها به مذاکرات هسته ای با امریکا معطوف شده است در حالیکه عوامل فاسد در سپاه پاسداران وبه اصطلاح روحانیت حاکم کوچکترین علاقه ای به عادی شدن روابط و خروج از بحران کنونی ندارند.

آدینه 13ژوئن 2014
پاریس

کیهان نوین ققنوسی است که از خاکستر کیهان غصب شده توسط جمهوری اسلامی و فریاد آزادیخواهی ملت ایران متولد شده و با هدف مرتبط ساختن ایرانیان پراکنده در همه ی کشور ها و آگاه ساختن آنان از اوضاع و احوال و آنچه به ایران مربوط است، نفس می کشد.'