هست و نیست نظام جمهوری اسلامی در فرهنگ «شهادتطلبی» خلاصه شده است. مبدأ ایدئولوژیک این فرهنگ «کربلای حسین» و مقصد نهایی آن «ظهور امام زمان» است. به همین دلیل است که میگویند، «شهادتطلبی از ضروریات ظهور است.»
دفاع در برابر حمله نظامی عراق در سالهای ابتدایی انقلاب به جمهوری اسلامی فرصت داد تا از ضمن تثبت موقعیت نظام بنیانهای فکری «شهادتطلبی» را که ریشه اسلامی- شیعی داشت با آمیختن آن به احساسات ملّی برای دفاع از آب و خاک در برابر «دشمن» در میدانهای جنگ تقویت کند. در اوج دوران جنگ از جمله در مقاطعی که لشکرها با کمبود مهمات روبرو بودند و خزانه دولت خالی بود، روحیه شهادتطلبی پیر و جوان را پشت خاکریزها به مقاومت تشویق میکرد با این توهم که «راه قدس از کربلا میگذرد.»
Is and is not the Islamic Republic system is summed up in the culture of “martyrdom”. The ideological origin of this culture is “Karbala of Hossein” and its final destination is “the emergence of Imam Zaman”. That’s why they say, “Seeking martyrdom is one of the necessities of emergence.”
The defense against Iraq’s military attack in the early years of the revolution gave the Islamic Republic the opportunity to confirm the position of the system based on the intellectual foundations of “martyrdom” which had Islamic-Shiite roots by mixing it with national sentiments to defend water and soil against the “enemy”. strengthen in the battlefields. At the height of the war, including when the armies were facing a shortage of ammunition and the government’s treasury was empty, the spirit of martyrdom encouraged young and old to resist behind the embankments with the illusion that “the road to Quds passes through Karbala.”
کیهان نوین: شهادتطلبی شاخص «شمال» (N) قطبنمای جمهوری اسلامی است. آنهایی که به رابطه شهادت و «بقای نظام و پایداری قدرت» آگاهاند میدانند نیروی محرکهی حکومت در سرکوب اعتراضات تا خط مقدم جبهههای «مقاومت» است.
جمهوری اسلامی تبدیل به یک نظام ورشکسته شده که بدون تکیه بر عناصر «شهادتطلب» که بر اساس عقیده میل به آدمکشی دارند دوام نخواهد آورد. آنهایی که با مفهوم شهادتطلبی آشنا هستند میدانند بدترین خبر برای «عَلَمداران شهادت» این است که بعد از رفتنشان چه به خط مقدم جبههها و چه به «دیار باقی»، آنهایی که روایان و مدعیان «مسیر حق» هستند «عَلَم شهادت» را بر زمین بگذارند.
بخشی از حامیان نظام بعد از کشته شدن هفت سپاهی در سوریه برای چندمین بار دیدند خبری از «انتقام سخت» نیست. آنها اکنون متوجه میشوند که «آرمانهای مقدس انقلاب» مثل «نابودی اسرائیل» و «آزادی قدس» ابزاری برای بقای حکومت است.
اگر ارکان «شهادتطلبی» در وفاداران نظام فرو بپاشد، سقوط آن سرعت میگیرد چنانکه حتا بعید است نظام فرصت رونمایی از «سلاح اتمی» به عنوان راهبرد نهایی را پیدا کند! از یکسو حفظ پایگاه اجتماعی حکومت در این مقطع نیاز به گرفتن «انتقام سخت» از اسرائیل دارد، انتقامی که با با باورهای «عزت و اقتدار» شیعه همخوان و همسان باشد اما ظرفیت عملی کردن آن برای حکومت مهیا نیست. اما از سوی دیگر، اگر دست به ماشه ببرد، اینکه دودمانش بر باد رود محتملتر از هر چیز دیگریست! این وضعیت، حاصل ۴۵ سال کشورداری دو رهبر نظام جمهوری اسلامی است که بعید به نظر میرسد سومین رهبرش را ببیند!