مذاکرات اتمی وین که پس از روی روی کار آمدن جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا و با میانجیگری اروپاییها به امید احیای برجام آغاز شد چند هفته مانده به پایان کار دولت حسن روحانی در ششمین مرحله متوقف شد.
کیهان نوین: علی باقری کنی معاون وزیرخارجه جمهوری اسلامی به امید موازیسازی با وین، به اصرار با مقامات اروپایی در بروکسل گفتگو کرد.
پیام باقری به غرب «لغو کامل تحریمها» به عنوان پیششرط مذاکراتی است که وی ادعا کرده پیش از پایان نوامبر ۲۰۲۱ در وین از سرگرفته میشود.
از سوی دیگر، براساس آنچه امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی میگوید، تهران میخواهد مذاکرات از نقطهی قبل از خروج آمریکا از برجام آغاز شود!
رژیم ایران در حالی خواستار «لغو همه تحریمها» و آزاد شدن دستکم ۱۰ میلیارد دلار پول بلوکه شده است که دیگر طرفین برجام هیچ اعتمادی به آن ندارند.
در این میان، برخی معتقدند جمهوری اسلامی با وقتکشی چهارنعل به سوی ساختن سلاح اتمی میتازد.
همچنین زمزمههایی در مورد ارجاع پرونده هستهای جمهوری اسلامی به شورای امنیت و تشکیل «جبهه متحد» علیه تهدیدات رژیم ایران به گوش میرسد.
محمدجواد ظریف اما از آغاز مذاکرات ۱+۴ در وین با جمهوری اسلامی که درواقع مذاکره غیرمستقیم واشنگتن و تهران بود ترجیح داد در مورد نهایی شدن توافق یا لغو تحریمها هیچ ادعایی نکند. در واپسین هفتههای ریاست جمهوری روحانی تازه لحن و مواضع او در مورد احیای برجام تغییر کرد.
روحانی اوایل تیرماه به دو موضوع اشاره کرد:
۱) «اگر به عراقچی اختیار بدهیم، همین امروز تحریم برداشته میشود»
۲) «برخی بوروکراسیها از جمله نبود تحریمها تمام شده بود»
مصوبه مجلس شورای اسلامی درواقع همان نسخه علی خامنهای برای افزایش تهدیدات اتمی با تولید «اورانیوم فلزی» و افزایش غنیسازی اورانیوم تا ۶۰ درصد و راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته به امید باج گرفتن از غربیها بود.
ظریف ۲۱ تیرماه ۱۴۰۰ آخرین گزارش سه ماهه اجرای برجام را به مجلس انقلابی در این گزارش طولانی ادعا شده مذاکرات تا مرحله توافق بر سر «لغو تمام تحریمهای موضوعی علیه اقتصاد ایران» و «لغو تحریم علیه دفتر رهبر جمهوری اسلامی» و «ابطال شناسایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان سازمان تروریستی خارجی» پیش رفت. اما همچنین تأکید شده «آمریکا حاضر به رفع بخشی از تحریمهای خود، شامل «تحریمهای اولیه» که افراد و نهادهای آمریکایی را از مبادلات اقتصادی با ایران منع میکند و از سالهای آغازین انقلاب اسلامی برقرار و به تدریج انباشته شده است، و نیز فهرستی از افراد و نهادهای ایرانی که به بهانههای غیرهستهای وضع شدهاند (مثل به اصطلاح تروریسم، موشکی، حقوق بشر و…) نمیباشد و جمهوری اسلامی ایران نیز اساساً هیچگاه در مورد این موضوعات مذاکره نکرده و نمیکند.»
نظام مجوز مذاکره با آمریکا نداد
هرچند ظریف در گزارش نهایی خود ابراز امیدواری کرد که در دولت بعدی توافق انجام شود اما حسن روحانی با آنهمه خوشبینی و وعده به رفع تحریمها در آخرین خود به عنوان رئیس دولت دوازدهم گفت «با مصوبه مجلس حتا دولت بعدی هم نمیتواند در مذاکرات هستهای به توافق برسد.» در همین مصاحبه روحانی دلیل لغو نشدن تحریمها را به صراحت اعلام کرد: «نظام باید مجوز میداد» و «برداشتن همه تحریمها میدان وسیعتری برای مذاکره با آمریکا میخواست.»
در تمام دورهای که مذاکرات برجام در وین پیش میرفت حتا با وجود اینکه خامنهای به روشنی «وزارت خارجه تصمیمگیر نیست و فقط مجری است» جریان نزدیک به رهبری نظام دولت روحانی را متهم میکرد که به دنبال تسلیم در برابر غرب و معامله قدرت منطقهای و موشکی جمهوری اسلامی است. مذاکرات اتمی وین در هفتههای آخر دولت روحانی پس از آن متوقف شد که اروپاییها صریحاً گفتند باید در وین به مسائل موشکی و منطقهای نیز پرداخته شود.
اما همانطور که حسن روحانی گفت نظام اجازه مذاکرهی «وسیعتر» با آمریکا را نداد و خامنهای هم پیش از اینها گفته بود در مورد «مسائل ناموسی انقلاب» یعنی موشکها و شبهنظامیان مذاکره نمیکند.
اکنون سه ماه است که دولت ابراهیم رئیسی «قاضی مرگ» کارش را آغاز کرده و نظام با صحنهگردانی حسین امیرعبداللهیان مشهور به «دیپلمات مقاومت» یک بازی تکراری را از سر گرفته است. او یک باج «۱۰ میلیارد دلاری» خواسته و میگوید تهران میخواهد مذاکرات از نقطهی قبل از خروج آمریکا از برجام آغاز شود!
علی باقری کنی معاون وزیرخارجه جمهوری اسلامی به امید موازیسازی با وین، به اصرار با مقامات اروپایی در بروکسل گفتگو کرد اما پیام او به غرب «لغو کامل تحریمها» به عنوان پیششرط مذاکراتی است که مدعی شده پیش از پایان نوامبر ۲۰۲۱ در وین از سرگرفته میشود.
چهارنعل به سوی سلاح اتمی
اساس توافق اتمی در سال ۲۰۱۵ یک معامله بود: رفع بخشی از تحریمهای جمهوری اسلامی در ازای محدود شدن فعالیتهای اتمی! اما برجام نه تنها مانع فعالیتهای اتمی مشکوک جمهوری اسلامی نشد بلکه به رژیم امکان تقویت و تأمین مالی پروژههای موشکی و توسعه شبکه شبهنظامیان در منطقه را داد. این همان دلیلی بود که دونالد ترامپ را مصمم کرد از برجام خارج شود و گفت رژیم ایران «روح برجام را نقض میکند.»
در این میان، برخی معتقدند جمهوری اسلامی با وقتکشی چهارنعل به سوی ساختن سلاح اتمی میتازد. رهبران اسرائیل بر اساس گزارش نهادهای امنیتی این کشور و همچنین سرویسهای اطلاعاتی غرب اعلام کردند جمهوری اسلامی در آستانه دست یافتن به توان ساخت سلاح اتمی است و فقط بر سر زمان رسیدن به نقطه بیبازگشت اختلاف شش ماهه تا یکساله وجود دارد. حتا آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز به صراحت اعلام کرد
اکنون به نظر میرسد با آمدن ابراهیم رئیسی سیاست اتمی جمهوری اسلامی به دوران پیش از برجام در دوره محمود احمدینژاد بازگشته است. زمانی که پرونده اتمی رژیم را شورایعالی امنیت ملی با صحنهگردانی سعید جلیلی پیش میبرد. نقطهای که بعدها اکبرولایتی مشاور عالی خامنهای گفت وضعیت طوری شده بود که اگر توافق نمیشد گزینه بعدی «جنگ» بود.
رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی گفته ایران «در چند ماه آینده» مواد کافی برای ساختن بمب هستهای در اختیار خواهد داشت.
آنچه اما برای تهران حیاتی است لغو تحریمها و بازشدن مجاری تنفس اقتصادی است اما بسیاری معتقدند مشروط کردن مذاکره و توافق به «لغو تحریمها» ممکن نیست.
جمهوری اسلامی در عمل با فریب و حقهبازی «تاکتیکهای تأخیری» یا همان «وقتکشی» را به کار میبرد. چنانکه اعلام توافق برای آغاز مذاکرات وین در «اواخر نوامبر» ابزاریست برای فرار از صدور بیانیه احتمالی در «شورای حکام» که نشست بعدی آن در نوامبر برگزار میشود! رویهای که در گذشته چندین بار تکرار شده است. برای نمونه، یکی دوماه پیش از برگزاری نشستهای فصلی یا دورهای شورای حکام رژیم دسترسی بازرسان آژانس به سایتهای اتمی را قطع میکند اما چند روز پیش از برگزاری نشست، با بازدید بازرسان موافقت میکند! با این روش سطح تهدیدات برنامهریزی شده افزایش مییابد و هرجا لازم باشد به شکل «امتیاز» اما در عمل به عنوان ابزاری برای وقتکُشی به غرب فروخته میشود!
در چنین بازار مکارّهای، امیرعبداللهیان وزیر خارجه «قاضی مرگ» که ده میلیارد دلار باج خواسته تا مذاکرات از سر گرفته شود،میگوید مذاکرات «به زودی» آغاز میشود و رافائل گروسی نسبت به «تبدیل شدن ایران به کره شمالی دیگر» هشدار میدهد. زمزمههایی نیز در مورد ارجاع پرونده هستهای جمهوری اسلامی به شورای امنیت و تشکیل «جبهه متحد» علیه تهدیدات رژیم ایران به گوش میرسد.
برای جمهوری اسلامی که مشروعیت خود را در داخل ایران از دست داده و «مردم» را یک تهدید میبیند، تکیه بر «فعالیتهای اتمی و موشکهای بالستیک و شبهنظامیان» جنبه حیاتی دارد و آنها را بیشتر برای حفظ خود در داخل لازم دارد تا در برابر خارج! به این ترتیب حتا اگر حاضر به معامله بر سر بخشی از آنها نیز شود، باز هم غیرقابل اعتماد است زیرا با این معامله مشکل عدم مشروعیت و فاصله عمیقاش با مردم ایران حل نمیشود!