سایت خبری تحلیلی کیهان نوین
با شعار راه قدس از کربلا میگذرد ملت ایران را قربانی کردند؛تفسیر سیاسی هفته نوشته،منشه امیر

با شعار راه قدس از کربلا میگذرد ملت ایران را قربانی کردند؛تفسیر سیاسی هفته نوشته،منشه امیر

سالروز آغاز جنگ هشت ساله بین ایران و عراق را با سکوت نسبی برگزار کردند.

دیگر از آن جشن ها و از آن زیاد گویی ها و از آن رجزخوانی ها سخنی شنیده نشد.

نامش  را دفاع مقدس گذاشته بودند اما در واقع فاجعه بزرگی برای ملتی بود که رژیم خود را تغییر داده و تصور می کرد که می‌خواهد در راه پیشرفت و ترقی و معنویات گام‌های بزرگی بردارد.

در جنگ هشت ساله با عراق با این شعار که راه قدس از کربلا میگذرد بیش از نیم میلیون نفر از مردم ایران را قربانی کردند.

حدود یک میلیون نفر از ایرانیان وطن‌پرست معلول شدند.

دو میلیون تن از ساکنان جنوب و مرزهای ایران با عراق بی‌خانمان گردیدند.

خمینی بالاخره ناچار شد جام زهر را  سر بکشد.

اما هنوز هم با گذشت سالیان دراز ادعا می کنند که در این جنگ ویرانگر پیروز شدند.

اسلام پیروز شد به گفته آنان…

برای هر وطن پرست ایرانی تردیدی وجود ندارد که صدام حسین تجاوزگر بود و صدام بود که  به خاک ایران حمله برد و تصور کرد که خواهد توانست بخشی از این کشور را به تصرف خود درآورد.

اما صدام قصد دیگری هم داشت و آن برانداختن رژیمی بود که تازه در ایران به قدرت رسیده بود و به خیال خود می‌خواست اسلام اهل تشیع را در سراسر منطقه حکمفرما کند.

در اینکه صدام بود که به خاک ایران تجاوز کرد تردیدی وجود ندارد اما چه کسی موجب آغاز این جنگ ویرانگر شد؟

روح الله خمینی ممکن است از لحاظ دین و شریعت فردی فاضل و عالم بود…

ما نمی‌دانیم…

اما بی تردید در زمینه دیپلماسی و روابط بین المللی و امور نظامی و شیوه کشورداری هیچ نمی دانست…

خمینی با این تصور که به آسانی توانسته است ملت ایران را  تحت انقیاد خود درآورد و بر این سرزمین مسلط گردد به آسانی خواهد توانست انقلاب خود را و آنچه که به ظاهر انقلاب خود می نامید به کشورهای دیگر نیز صادر کند.

تصور می کرد همانگونه که شیعیان ایران دست اتحاد و همکاری به او دادند شیعیان عراقی و کشورهای دیگر نیز همان رفتار را خواهند داشت و از این رو از روزی که قدرت را در ایران به دست گرفت کوشید شیعیان عراق را نیز به شورش وا دارد.

حساب خمینی آن بود که پس از ایران بزرگترین اکثریت شیعه در منطقه  در عراق است.

گفته بودند که ۶۰ درصد از مردم عراق اهل تشیع هستند اما  خمینی گفت خیر ۸۰ درصد و شاید ۹۰ درصد و او  نادیده گرفته بود کردهای عراقی و اهل تسنن آن کشور را.

او می‌گفت آنها نیز همانگونه که مردم ایران فریب او را خورد می توانند و باید خیزش کنند و نظام سکولار صدام حسین را براندازند.

این بود تصور روح الله خمینی بی آنکه بداند که توازن قدرت یعنی چه و روابط دیپلماتیک چه معنی میدهد و ارتش چگونه می تواند از وطن دفاع کند و در واقع کدام ارتش؟

او  ارتشی برای ایران باقی نگذاشته بود…

فرماندهان ارشد را اعدام کرد…

فرماندهان میان پایه را ناچار به فرار ساخت و فرماندهان پایین را برکنار کرد و می‌خواست هواپیماهای جنگی  را بفروشد.

گفته بود که ما در دفاع از میهن به هواپیمای جنگی نیازی نداریم و اسلام است که می‌تواند از موجودیت ما دفاع کند و به تحریک شیعیان عراق پرداخت و در همان حال سفارت آمریکا در تهران به اشغال درآمده بود و روابط ایران با کشورهای اروپایی و ایالات متحده به اوج بحران رسیده بود.

روح الله خمینی توجه نداشت که  ایران تنها مانده بود…

یار و یاوری در جهان نداشت و در غرب آن را مکروه می دانستند و در دنیای اسلام به آن به نظر حقارت نگاه می کردند و در کشورهای همسایه می ترسیدند و خود را برای دفاع از وطن آماده می ساختند و همچنین روح الله خمینی صدام حسین را نمی شناخت.

فردی سرکش و سرکوبگر که می خواست از  کشور خود یک ملت واحد بسازد و در عین حال ادعای رهبری منطقه را نیز داشت و حاضر بود برای رسیدن به این هدف ها و هر هدف هر بهایی را بپردازد.

روح الله خمینی این ها را نمی دانست و یا اگر می‌دانست در نظر نگرفته بود و بدین سان آتش جنگ بین دو کشور شعله ور گردید.

جنگی که در پایان سال دوم می توانست به انجام برسد و پایان گیرد.

اما خمینی، باز همان فردی که نه نظامی بود و نه از توازن قوا آگاهی داشت گفت که خیر باید جنگ را ادامه داد و باید صدام را برانداخت و راه رسیدن به قدس را از کربلا  هموار ساخت.

۶ سال دیگر جنگ را ادامه داد جنگی که با ویرانی های بسیار گسترده‌تری همراه بود.

حملات موشکی به شهرهای ایران…

استفاده جنایتکارانه صدام حسین از سلاح های شیمیایی و آن رنج و محنتی که ملت ایران تحمل کرد و بالاخره جام زهر را سر کشید.

خمینی نه فن جنگ می دانست و نه از  روابط بین المللی آگاهی داشت و نه می دانست که در برابر دشمن چگونه بایستد و اصولاً چرا دشمنی به وجود آورد مگر نمی‌شود با کشورهای همسایه دوست بود و با آنها همکاری کرد؟!

اما خمینی می خواست اسلام نسخه خود را برا همه جهان و کشورهای منطقه برقرار سازد و حاکم کند و این همان ادعا و آرزوی عبثی است که فردی به نام علی خامنه ای در نظر دارد و او فراموش کرده است که خمینی در راه رسیدن به این هدف موهوم جام زهر را سر کشید.

فرمانروایان آن روز ایران نمی‌دانستند که صدام حسین می‌خواهد یک ملت واحد و منسجم در عراق برپا سازد.

کشوری که شیعه دارد و سنی دارد و کرد دارد و این سه گروه باید همه خود را در کنار هم و برادر هم احساس کنند و یک کشور واحد و یک ملت واحد به وجود آورند.

اما خمینی وارد صحنه شد و به تحریک شیعیان عراق پرداخت و گفت که آنان نیز باید همانند  ایران حکومت اسلامی برپا سازند یعنی دین را بر دولت مسلط کنند.

یعنی شیعیان بتوانند حاکم عراق باشند و بر اهل تسنن و کردها حکمفرمایی کنند و این را صدام نمی خواست تحمل کند.

نکته دوم: از دیدگاه حکومت عراق و حکومت صدام حسین تاریخ آغاز جنگ ده روز پیش تر از آن روزی بود که به خاک ایران حمله برد.

از دیدگاه صدام حسین جنگ ایران و عراق از روزی آغاز شد که به دستور خمینی آتشبار های ارتش ایران آبادی ها و شهر های مرزی عراق را زیر آتش خود گرفتند.

این را صدام حسین سرآغاز جنگ هشت ساله می دانست و می پرسید که ارتش ایران چه دارد که این چنین جرأت می کند که به خاک عراق تجاوز کند؟

باید این تجاوزکار را مجازات کرد.

و ده روز برایش طول کشید تا توانست خود را برای یک جنگ به خیال خود برق‌آسا علیه ایران آماده سازد و آمد و در مرحله نخست فرودگاه های نظامی ایران را بمباران کرد.

همان کاری که ارتش اسرائیل در جنگ شش روزه با نیروی هوایی و فرودگاه‌های مصر و سوریه انجام داد.

صدام می خواست تقلید کند.

خمینی برای آن که ملت ایران را به صحنه جنگ بکشاند به بسیاری از باورهای مذهبی روی آورد.

ادعا کرد که این جنگ در واقع با عراق نیست بلکه هدف نهایی نابودی اسرائیل است و برای آنکه بتوانند به خط اسرائیل و مرز این کشور برسند ابتدا باید نجف و کربلا را آزاد کنند.

راه قدس از کربلا میگذرد…

و ادعایشان این بود که سوریه یعنی  سوریه سکولار و سوریه ناسیونالیست عرب نیز با حکومت ایران همکاری خواهد کرد و برای آن که سربازان ایرانی و سربازانی که در واقع هنوز وجود نداشتند بتوانند در خط مرزی سوریه با اسرائیل مستقر گردند.

با این تصورات غلط بود که خمینی به جنایت علیه ملت ایران ادامه داد.

فراخوانی صدام حسین را برای پایان گرفتن جنگ و برقراری آتش بس در پایان سال دوم رد کرد و گفت تا هنگامی که رژیم صدام حسین در بغداد بر نیافتد و اسلام اهل تشیع در آن منطقه برقرار نشود جنگ را ادامه خواهد داد و ۶ سال دیگر این جنگ ادامه یافت.

و پایانش نوشیدن جام زهر بود…

روح‌الله خمینی می توانست هر کار که دلش می‌خواهد برای خود انجام دهد اما او ملت ایران را وسیله قرار داد.

ملت ایران را قربانی کرد و یادمان بماند که چه فجایعی  رخ داد…

جنگ شهرها و جنگ شیمیایی این ها فقط نمونه هایی بود…

ایران را ویران کردند و پولی برای بازسازی آن نداشتند اما این مانع نشد که خمینی و آنکس که جانشین او شد از این هدف ها و آرزوهای عبس به دور بماند آنها همچنان  این خیال واهی را برای تسلط بر کشورهای همسایه ادامه دادند.

به سپاه پاسداران ماموریت دادند که شاخه‌ای را برای صدور نظامی انقلاب به دیگر کشورهای منطقه بر پا سازند و نامش را هم گذاشتند سپاه قدس…

یعنی اگر ما می‌خواهیم بر عراق مسلط شویم و اگر می‌خواهیم سوریه را تحت فرمان داشته باشیم و اگر حوثی های یمن را تشویق می‌کنیم که بر آن سرزمین مسلط گردند و اگر می‌خواهیم لبنان را همانند استعمار انگلیس به تصرف خود درآوریم آن را باید با شعار راه قدس از کربلا میگذرد و با شعار اسرائیل نابود باید گردد انجام دهیم.

این تصور باطل خمینی بود که خامنه‌ای نیز هنوز همانگونه می‌اندیشد و با همین شعار می‌کوشند که تجاوزگری خود و استعمار نوین را در  کشورهای منطقه  توجیه کنند.

اینها همه را ملت ایران می‌دانند و خوب هم می‌دانند و همچنین دنیا اکنون مشاهده می کند که حکومت ایران تعارف را کنار گذاشته و یک ابر جنایتکار را به ریاست جمهوری منصوب کرده و پیش از آن نیز ملت ایران را به گلوله بسته است.

خوی جنایت پیشگی این حکومت بر همگان آشکار گردیده است بنابراین چگونه می توانند در سالروز آغاز جنگ هشت ساله با عراق فریاد شادی برآورند و افتخار کنند که جهان اسلام را پیروز کردند؟!

خیر ایران را به خاک سیاه نشانده اند…

و روزی که ملت ایران قدرت و حاکمیت را بار دیگر به دست گیرد پروردگار یکتا می داند که با این جنایتکاران چه خواهد کرد و چه باید بکند…

کیهان نوین ققنوسی است که از خاکستر کیهان غصب شده توسط جمهوری اسلامی و فریاد آزادیخواهی ملت ایران متولد شده و با هدف مرتبط ساختن ایرانیان پراکنده در همه ی کشور ها و آگاه ساختن آنان از اوضاع و احوال و آنچه به ایران مربوط است، نفس می کشد.'