سعید زینالی از جمله دانشجویانی است که خوشبین به موج فراگیر دوم خرداد به رهبری سید محمد خاتمی علیه ممیزی و خفقان موجود در جمهوری اسلامی، به دنبال اهداف آزاد اندیشانه ای بود که سید اصلاحات آن را وعده می داد! بی خبر از آنکه خاتمی نیز به فراخور مصلحت خود یا حتی در خوشبینانه ترین فرضیه موجود به دلیل فشار های سران جمهوری اسلامی، عقب نشینی فاحشی از مواضع و اعتقاداتش خواهد داشت!
کیهان نوین: سعید زینالی دانشجوی رشته کامپیوتر، ۵ روز پس از جنایات ماموران امنیتی جمهوری اسلامی در روز ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸، پس از به خاک و خون کشیدن بسیاری از دانشجویان بی گناه که تنها در اعتراض به جنایات رژیم خامنه ای، تجمعاتی مدنی به راه انداخته بودند، در خانه خود دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد.
اکنون پی از گذشت۱۴ سال از آن روزهای نکبت، همچنان خانواده زینالی به دنبال نشانی از فرزند ربوده شده خود هستند. با این حال وی در طول این مدت، از ابتدایی ترین حقوق انسانی نظیر ملاقات، مرخصی و حتی تلفن به خانواده اش محروم بوده است.این در حالی است که چندی پیش از سوی دادستانی جمهوری اسلامی، تلفنی آزادی سعید را به خانواده اش خبر می دهند! خبری که خیلی زود خلاف آن ثابت شده و دادستانی در جواب این خانواده چشم انتظار تنها به این جمله که ٬٬ اشتباه شده است٬٬ اکتفا می کند!
اکرم نقابی مادر سعید زینالی در این ارتباط می گوید: ۱۴ سال از روزی که سعید را بازداشت کردند و بردند می‌گذرد و هیچ جواب درستی به من نمی‌دهند در نهایت می‌گویند خودت را بگذار جای مادرانی که بچه‌شان در جبهه شهید شده و جنازه‌اش نیامده. آخر بچه من که در جبهه شهید نشد خودشان از توی خانه خودم آمدند و بردند چطور خودم را بگذارم جای آن مادران؟
هیچ جواب قطعی نمی دهند مدتی پیش از دادستانی به من زنگ زدند و گفتند که سعید زینالی آزاد شده. نمی دانید چقدر خوشحال شدم و چه حالی پیدا کردم. اما بعد انکار کردند. گفتند ما پرونده را دیدیم اشتباه شده. بعد گفتند نگران نباشید و ما پی گیر هستیم و خبرتان می کنیم.
او می افزاید: رفتیم دادستانی گفتند نماینده سپاه را خواسته ایم اینجا و با او جلسه می گذاریم و قضیه را روشن می کنیم. قرار بود ظرف ده روز جلسه بگذارند اما تا کنون هیچ خبری نیست.
می پرسم چه کسی تماس گرفت و خبر از آزادی سعید داد؟ می گوید: آقای خدابخشیان، دادیار ناظر زندان اوین بود که به پدر سعید گفته هر موقع می خواهیم جای سعید را پیدا کنیم و به شما اطلاعات بدهیم جایش را عوض می کنند. اما توضیح نداده که چه کسی جای سعید را عوض می کند! اصلا سعید دست چه کسی است؟ اصلا زنده است؟
در نهایت هم گفتند پرونده سعید، دست حاجی یعنی آقای دولت آبادی است، ایشان باید به شما جواب بدهند و وقت می دهیم با حاجی ملاقات کنید اما تا الان وقت نداده اند که بپرسیم چه بلایی سر بچه من آمده؟ اگر کشته شده بگویند، اگر زنده است بگویند، ملاقات بدهند، اصلا بگذارند فقط یک تلفن بکند. من یک مادرم، ۱۴ سال گذشت ۱۴ سال تمام مرا بازی داده اند انگار که بچه گیر آورده اند. هر روز می گویند بیا اینجا بنشین فردا فلان می کنیم پس فردا بهمان می کنیم و…همین طور سر می دوانند.
من هم که نمی روم خودشان زنگ می زنند می گویند فلان روز بیا فلان جا درباره سعید صحبت کنیم. می رویم باز ما را بازی می دهند. می گویند درخواست ملاقات بنویس. می نویسیم می گویند خبر می دهیم و دیگر باز خبری نمی شود. دیگر بریده ام، نمی دانم چه باید بکنم، به کدام عدالت و کدام قانون شکایت ببرم.
و این مکافات پنهان، گوشه ای از جنایات جمهوری اسلامی است. اسلامی که ولی فقیه آن خود را نایب بر حق امام زمان می نامد و اندیشه فرمانروایی بر جهان اسلام را در سر می پروراند، فارغ از اینکه نکبت سراپای او، ولایتش و حتی اسلامش را فرا گرفته، نکبتی که به یقین روزی گریبان خود او را خواهد چسبید و زباله دان تاریخ را جایگاهش خواهد کرد.
Leila jahangiri gilandeh
Ramin rabieikhaledi
