سایت خبری تحلیلی کیهان نوین
مردم و منافع ایران قربانی ادامه جنگ سرد، (بهروز بهبودی)

مردم و منافع ایران قربانی ادامه جنگ سرد، (بهروز بهبودی)

ایدیولوژی حاکمان جمهوری اسلامی همواره نیازمند یک دشمن خارجی برای حفظ اتحاد میان هوادارانش بوده است و در این میان بنا به ماهیت اسلامی و واپسگرایش، غرب و تمدن مدرن غربی را که از دستاوردهایش دموکراسی، حقوق بشر، عرفی گرایی(سکولاریزم)، کثرت گرایی(پلورالیسم) و آزادی های بیان و عقیده است را بیش از همه برای خود خطرناک و مشکل زا می داند…

08d1c57a-bd7e-4dc6-90f0-4991580ca704_3x4_142x185

چرا که کاخ پوسیده عقایدشان با نسیم نقد عقلانی – منطقی مدرن بیش از پیش به لرزه در می آید

رهبری نظام جمهوری اسلامی پس از آنکه رویای اتمی خویش را نقش بر آب دید، مجبور شد تا برای پیش گیری از سقوط کامل، نمایندگان خود را برای گفتگو با قدرت های برتر به پای میز مذاکره بفرستد. همان هایی که تا پیش از این امثال احمدی نژاد را برای کاغذ پاره خواندن قطع نامه ها در ویترین نظام قرار می دادند و برای سخنان پر هزینه اش سوت و کف می زدند، اکنون به دست و پا افتاده تا برای بازگرداندن دلارهای نفتی، این بار با زدن چوب حراج به ثروت ملی کشور، از طریق قرار دادهای « شیرین » نفتی با کشورهای مختلف، بلکه بتوانند سایه سنگین تحریم ها و خالی شدن خزانه را جبران نمایند.

آنچه که بیش از همه باعث نگرانی است، نخست تغییر رفتار نظام ولایی پس از دست یابی دوباره به منابع مالی پیشین و دوم به باد دادن سرمایه های غیر قابل بازگشت کشور است. بازگشت پول های نفتی و پر شدن خزانه، سران نظام را به این تکاپو خواهد انداخت تا بلندپروازی های خطرناک و پرهزینه اش برای مردم ایران و جهان را از سرگیرد. در این میان آنچه که این گمان را به یقین نزدیک می نماید یکی عدم پایبندی جمهوری اسلامی به منافع ملی کشور و دیگری ایدیولوژی خاص آن است. نظام اسلامی ایران در تاریخ 35 ساله اش ، هرگز نتوانسته است تا کلیت ملت را در کنار یکدیگر و به دور از تبعیض درک نماید. همواره به تفکیک شهروندان به درجه 1 و 2 و… ، خواص و عوام ، حزب اللهی و ضد انقلاب ، طاغوتی و مستضعف و شیعه و سنی و … پرداخته است و به این شکل منافع گروهی ولایت و ذوب شدگانش را بر منافع ملی و اکثریت جامعه ایران ترجیح داده و بارها آشکار کرده است که حفظ منافع این اقلیت کوچک خودی از آنچنان اهمیتی برایش برخودار است که حاضر است برای آن کشور را به سمت هر نوع خطر تجزیه یا جنگ و نابودی ببرد.

از سوی دیگر ایدیولوژی حاکمان جمهوری اسلامی همواره نیازمند یک دشمن خارجی برای حفظ اتحاد میان هوادارانش بوده است و در این میان بنا به ماهیت اسلامی و واپسگرایش، غرب و تمدن مدرن غربی را که از دستاوردهایش دموکراسی، حقوق بشر، عرفی گرایی(سکولاریزم)، کثرت گرایی(پلورالیسم) و آزادی های بیان و عقیده است را بیش از همه برای خود خطرناک و مشکل زا می داند. چرا که کاخ پوسیده عقایدشان با نسیم نقد عقلانی – منطقی مدرن بیش از پیش به لرزه در می آید. لاجرم دشمنی با تمدن غربی برایشان از اصول ایدیولوژی شان شده است و می خواهند تا خود را برای جنگ آخر الزمانی ذهنی شان با غرب آماده کنند.

جمهوری اسلامی برای گذشتن هر چه سریعتر از این دوران دشوار و پایان دادن به تحریم هایی که دست نظام را از دخالت های نظامی و امنیتی در منطقه و پشتیبانی از گروه های تندرو نظامی کوتاه کرده است، قصد دارد تا با دادن پیشنهادهای اقتصادی پر منفعت برای طرف مقابل و پر ضرر برای ملت ایران، سرمایه های غیر قابل بازگشت کشور را به حراج بگذارد. قراردادهایی که باعث شده است تا پیش از برداشته شدن تحریم ها هیات های بازرگانی کشورهای مختلف راهی تهران شوند تا از بازار تجارت پر سود ایران، عقب نمانند و این سرانجام حکومتی است که نخواهد حقوق ملت خویش را رعایت کند و به ناچار باید که به کشورها و ملت های دیگر باج دهد تا بتواند بر سیاق استبدادی خود، حاکمیتش را ادامه دهد.

همانطور که پیش از این و بویژه پس از اعتراضات مردمی سال 1388 ، رهبر«فرزانه» و سپاهیان «فعلا» وفادارش ، کشور را عرصه ترک تازی مافیای روسی پوتین کرده اند و سرمایه های کشور را بی هیچ دلیلی صرف سیاست های رسوای روسیه ای نمودند که حتی پیش از این نیز حاضر شده بود تا قطع نامه های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران را امضا نماید. سووال اصلی این است که به راستی نظام اسلامی ایران بنا به کدام نمونه تاریخی از سیاست های روسیه دلخوش کرده است که این چنین تمامی سرمایه خود را بر سر این کشور قمار کرده است؟ کدام منفعت ملی ایرانیان ، حاکمان جمهوری اسلامی را واداشته است که بخواهند این کشور را جایگزین مجموعه ای از کشورهای قدرتمند جهان نمایند که حتی روسیه نیز ناچار از تعامل و ارتباط با آنهاست؟

چهره واقعی کشور روسیه و خون آلود بودن دستان مافیای حاکم بر این کشور را در وقایع اوکراین به خوبی می توان مشاهده کرد. کشوری که در قرن بیست و یکم هنوز به جز لشکرکشی و کشت و کشتار، راه دیگری را برای حل و فصل مسایل خود نیاموخته است. روسیه امروز با به بازی گرفتن حق وتو در سازمان ملل، به گروگانگیری منطقه ای و جهانی اقدام می کند و در حالیکه بیش از 60 سال از پایان جنگ جهانی دوم می گذرد، هنوز جامعه جهانی را بدهکار خود می داند و از کشورهای دیگر با قلدری باج خواهی می کند. مساله ای که نمی تواند ادامه پیدا کند و سایر قدرت های جهانی باید برای این باج خواهی ها ، نقطه پایانی تعیین نماید.

بنا به آنچه رفت و پیش از این هم یاد آور شده ام، مذاکرات هسته ای ایران، باید با دقت و هوشیاری کامل از سوی طرف های غربی به سمت توافق بزرگ هدایت شود و در توافق نهایی نیز آنچه که باید بیش از همه از سوی طرف های مذاکره کننده با ایران بر آن پافشاری گردد، بستن دست و پای نظام جمهوری اسلامی در تعهدات بین المللی طولانی مدت چند دهه ای است، چنانکه در روند تغییرات جهانی آینده، هیچ دیکتاتوری نتواند با چرخش ناگهانی به سمت و سویی کشور را ببرد که با بی اهمیت خواندن معاهدات و پیمان های بین المللی علاوه بر ایجاد هزینه های فراوان برای مردم ایران، همانند نظام ولایی حاکم بر ایران، به یک تهدید جهانی نیز تبدیل شود.

با این همه روزهای روشنی نیز در آینده ایران در حال شکل گیری است. چرا که تاریخ نشان داده است که هیچ حکومتی نتوانسته است که ملتی را برای همیشه در حصار تنگ عقاید مسموم خود زندانی نماید و سرانجام همه ملت ها توانسته اند که آزادی خود را از زنجیر حاکمان مستبد جشن بگیرند. آنچه که این امید را افزون تر و آن روزهای روشن را نزدیک تر می نماید، شرایط امروز جهان است. جهان در حال سپری کردن عصر رسانه های دیجیتال است. عصری که در آن دیگر پنهان کردن هیچ خبری امکان پذیر نمی باشد و به همین دلیل است که حاکمان کنونی ایران، این چنین از دنیای مجازی که امکان تبادل آزاد هرگونه اطلاعات و آموزش و آگاهی از حقوق شهروندی را برای مردم با کمترین امکانات و ساده ترین روش ها میسر ساخته است، می هراسند.

مردم ایران توانسته اند که پرده های آهنین نظام را بی اثر کرده و با وجود همه محدودیت هایی که برایشان بوجود آورده اند، خود را در ارتباط با جهان امروز قرار دهند و همگام با معیارهای مورد احترام و جهانشمول ، بلوغ اجتماعی و سیاسی و مسوولیت پذیری مدنی خود را نشان دهند و اگرچه هنوز دستیابی همه جامعه ایران به تکنولوژی های ارتباطی امکان پذیر نشده است، اما پیشرفت های سریع تکنولوژی به ما این امید را می دهد تا با آسان تر شدن و همه گیرتر شدن این ارتباطات، جامعه در حال گذار ایران به سر منزل مقصود برسد. گذاری که با فعالیت های مدنی و مبارزات بدون خشونت مردم ایران، توانسته است که حتی بخشی از حاکمیت را نیز به همراهی با خود وادارد و خواست تغییر را حتی در درون خانواده نزدیکترین نزدیکان مقام ولایت نیز بنشاند و این چیزی جز نوید پیروزی زود هنگام ملت ایران نمی باشد.

دکتر بهروز بهبودی

بنیانگزار مرکز دموکراسی برای ایران

ونکوور

کیهان نوین ققنوسی است که از خاکستر کیهان غصب شده توسط جمهوری اسلامی و فریاد آزادیخواهی ملت ایران متولد شده و با هدف مرتبط ساختن ایرانیان پراکنده در همه ی کشور ها و آگاه ساختن آنان از اوضاع و احوال و آنچه به ایران مربوط است، نفس می کشد.'