برهنگی در انظار عمومی، پدیده ی اعتراضی نوینی است که به تازگی شکل و شمایل تازه ای پیدا کرده و هر روز ابعاد وسیع تری به خود می گیرد! جلب توجه رسانه های خبری به این شیوه جدید اعتراضی، اصلی ترین دلیل چنین شیوه ای است.
چنین شیوه اعتراضی اما به تازگی میان ایرانیان هم رواج پیدا کرده، منتهی با این تفاوت که بعضی از هموطنان ایرانی متاسفانه به جای اعتراض، آن را به ابزاری برای رسیدن به اهداف شخصی تبدیل کرده است.
در تازه ترین اعتراضات اینچنینی اما، دو تن از ایرانیان مقیم سوئد با به راه اندازی کارناوالی مضحک، نقش اعتراض برهنگی را بازی کردند. اعتراضی که آنقدر ابلهانه به اجرا درآمد که تلخی ثمره اش کام هر ایرانی را تلخ کرده است. این افراد اگر چه در انظار عمومی نیمه عریان شدند اما پوشاندن چهره، خود بزرگترین شائبه مبنی بر سوءاستفاده ابزاری از این شیوه ی اعتراضی است !
داستان از آنجا شروع شد که دو زن ایرانی در آستانه روز جهانی زن، در چند نوبت و سانس های چندگانه(!) در خیابان های استکهلم اقدام به اعتراض برهنگی کرده و آنقدر ناشیانه این تئاتر را به اجرا درآوردند که بار شرم آور آن به مراتب بیشتر از بار اعتراضی( شما بخوانید هنری) آن بود!
این دو زن ایرانی که به واقع خود نیز نمی دانستند دلیل اعتراضشان چه بود، با پوشاندن چهره خود و عریان کردن بالا تنه، تلاش زیادی برای جلب نظر داشتند تا شاید در پس چنین شوی کودکانه ای، به اهداف شخصی خود دست پیدا کنند.
این اعتراض برهنگی یا در واقع بالماسکه ی عریان اما، آنقدر ایراد داشت که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. ایراداتی که متاسفانه هنرپیشه گان معترض نیز حاضر به پاسخگویی به آن نشدند !!
اگرچه شیوه ی اعتراضی این دو زن ایرانی، خود می توانست اعتراضی تیز در جهت احقاق حق زنان ایرانی باشد، اما رد پای اهداف شخصی در این بالماسکه چنان آشکار بود که اصل اعتراض را تحت شعاع خود قرار داده بود!
این دو هموطن ایرانی که حتی جسارت نشان دادن صورت خود را هم در پس اعتراضشان نداشتند، با فریاد ها و شعار هایی مضحک، تنها به دنبال مطرح شدن بودند و نه هیچ چیز دیگر !!
نکته تاسف انگیز در تجمع چند نفری ایرانیان که حتی توانایی جلب توجه عابران را هم نداشتند، حمل پلاکارد تمثال ندا آقا سلطان بود، حال آن که دلیل اعتراض نیمه برهنگی زنان ایرانی، مخالفت با حجاب اجباری در جمهوری اسلامی عنوان شده است!!
به راستی چرا باید به طمع مطرح شدن و یا حتی هر هدف شخصی دیگر حاضر به سوءاستفاده از تندیسی شویم که جان خود را به پای اعتقادش گزاشته است؟! چرا باید در پس شویی بی خردانه، تمام زجر و غصه ی پدر و مادری که فرزند رعنایشان را از دست داده اند، نادیده انگاریم؟!
آیا ندا جانش را فدا کرد تا تصویرش رندانه در دستان زنی قرار گیرد که به طمع جواب مثبت سازمان مهاجرت، نیم تنه اش را درآورده تا مثلا نماد اعتراض برهنگی باشد؟!؟
شرم بر شما! شرم بر شما که حاضرید برای رسیدن به اهداف خود، هر تفکر و هر اسطوره ای را ابزار سوءاستفاده شخصی خود کنید. شرم بر شما که حتی جسارت آن را ندارید که چهره ی روباه گونه تان را در پس تئاتر فریب کارانه تان پنهان نسازید. شرم بر شما که اینقدر شهامت ندارید که حداقل شوی تبلیغاتی تان را خوب اجرا کرده تا نمره قبولی بگیرد.
شما حتی آنقدر سواد ندارید که بتوانید فعالیت های به ظاهر ضد جمهوری اسلامی خودتان را با برنامه ای از پیش تعیین شده اجرا کنید تا حداقل بازتابی هرچند کوچک داشته باشد! بازتابی که حداقل بتواند چند عابر و رهگذر را برای چند دقیقه ای به پای تئاتر تان نگه دارد، نه اینکه عابران نیز بدون کوچکترین اعتنایی از کنارتان گذر کنند!
وای بر شما که اینقدر ابلهانه نماینده ایران لقب گرفتید تا این بار نیز ایران و ایرانی به سخره گرفته شوند. گرچه بی توجهی رسانه ها بابت انعکاس شوی خیابانی تان، خود بهترین جواب برای اهداف شخصی و کودکانه تان بود که یقینا هیچ عقل سلیمی رفتار سخیف شما را به پای میهن عزیزمان، ایران سربلند نگذاشته و اعتراضتان را دست و پا زدن برای رسیدن به اهداف شخصی تان در آستانه روز جهانی زن بر می شمرد!
فرزان صفاییان
۱۸ اسفند ۲۵۷۱
Majid Mohammad Poorazari
Leila jahangiri gilandeh
